جک و اس ام اس

جک و اس ام اس




ببین عزیز دلم پاشو............ ..اگه پا نشی قهر میکنما............ .....خب دلم برات تنگ شده.........جون من پاشو............ .پاشدی........ ......افرین عزیزم............ ...حالا که پاشدی ماچم کن بگیر خواب


************ **
سلام. ببخشید بد موقع مزاحم شدم!، راستش را بخواهید یه سوالی داشتم خیلی وقت بود ذهنم را مشغول کرده بود، می خواستم بپرسم... می خواستم... اصلا ولش کن. بزار برای بعد، خب؟



سلام .... تو رو خدا ببخش .... نمی‌خواستم این موقع شب بیدارت کنم ..... واقعاً ببخش.... سعی کن درکم کنی .... من موبایلم گم شده زنگ بزن به گوشیم تا ببینم کجاست .شرمنده!!!


************ **
خیلی ببخشید..مثل اینکه موقع بدی مزاحم شدم..خواستم بپرسم آب خوردی آفتابه رو کجا گذاشتی


************ **
می خواستم ببینم شبا که می خوای بخوابی گوشیتو خاموش می کنی که سره کارت نزارن...


************ **
خوش حالم که خوابی عزیزم
چون اگه بیدار بودی و می دونستی از دلتنگی تو خوابم نمی بره حتما خوابت نمی برد


************ **
به اشتیاق اولین دانه برف، به تحمل آخرین برگ پاییز، به گرمای تن خورشید و به
زیبایی آسمان شب قسم می خورم که سر کاری


************ **
ببین الان ساعت 12شبه. 1 ساعته دیگه قراره که منگولا برن پیش خدا و شفا بگیرن .حواست باشه یادت نره ها ، خواب نمونی یه وقت!!!


************ **








| اس ام اس
اگه تو ۲نیا هیچی نداشته باشی

مطمئن باش که همیشه ۳چیز مال تو هستند :

خدایی مهربون

فکرای قشنگ

و قلب کوچیک من...!




| اس ام اس
من الان بالای یه برج ایستادم

شوخی هم ندارم

اگر بدونم دوستم نداری

همین الان از همین بالا با یه آسانسور میام پایین!!!




| اس ام اس
مرد آمد و دردی به دل عالم شد...

از روز ازل قسمت زنها غم شد...

در دفترخاطرات حوا خواندم ...جانم به لبم رسید تا آدم شد...!




پیام کوتاه | اس ام اس
حرف دخترارو باور نکن...

حرف پسرارو اصلا گوش نکن....!!!



|+| نظرات (0)
نوشته شده توسط یاسمین در 19 شهریور 1386 ساعت 14:06
ضد حال | اس ام اس
هیچی نیست کارتو بکن




اس ام اس توپ | اس ام اس
زندگی قشنگه اگه برای تو باشه ........مرگ قشنگه اگه برای تو باشه .......دلتنگی قشنگه اگه به خاطر تو باشه...... من قشنگم اگه با تو باشم ....... اما تو هر جور باشی قشنگی .

---------------------------------------
اسمت رو گذاشتم گل ترسیدم پژمرده بشی . گذاشتم خورشید ترسیدم غروب کنی . گذاشتم جونم که اگه خدایی نکرده رفتی منم برم .

--------------------------------------
وقتی معلم پرسید عشق چند بخشه زود دستمو بالا گرفتم گفتم : یک بخش اما از وقتی تورو شناختم فهمیدم عشق ۳ بخشه : ۱. عطش دیدنه تو ۲. شوق با تو بودن ۳. و اندوه بی تو بودن .

-------------------------------------
شراب را دوست دارم چون رنگ خونه . خون را دوست دارم چون در رگ جاریست . رگ را دوست دارم چون به قلب راه داره . قلب را دوست دارم چون جایگاه توست .

---------------------------------------
زندگی ۳ چیز بیشتر نیست :

۱. به اجبار به دنیا آمدن .

۲. با غم زیستن .

۳. با آرزو مردن .

-------------------------------------
چنان غرق نگاهت شدم که هیچ غریق نجاتی کار از پیش نبرد .
--------------------------------
۱۰۰ بار قسم خوردم که نامت را به زبان نیارم ولی افسوس که قسم هم نام تو بود .
------------------------------------
عاشقانه ترین نگاهم را روی قایقی از باد نشاندم و پارو زنان سوی تو فرستادم وقتی به ساحل نگاه تو رسید تو چشمانت را بستی و قایقم غرق شد .


----------------------------------
می دونی رکورد فیلم کردن مردم دست کیه ؟
کارگردان فیلم نرگس که هر شب 70 میلیون رو با هم فیلم می کنه .

---------------------------------------
نگاهم کرد پنداشتم دوستم دارد. نگاهم کرد در نگاهش هزاران شوق عشق را خواندم. نگاهم کرد دل به او بستم. نگاهم کرد اما بعدها فهمیدم فقط نگاهم میکرد... .

------------------------------------
داری میدی مواظب باش به اونی بده که مرد باشه نه اینکه فقط ظاهر مردونه داشته باشه ...
خیلی دقت کن ... گول حرفاشو نخور... ببین راست می گه یا نه
منم حتما رای میدم ...

--------------------------------------
هرگز یادم نمیره لحظه های با تو بودن را هرگز یادم نمیره لحظه ای که لب روی لب هام میگذاشتی و به من طراوت می بخشیدی هرگز لحظه هایی که تو رو زیر آب می بردم و باهات آب بازی می کردم یادم نمیره هرگز از خاطرم نمیری لیوانه شکسته‌ی من!!!!!!! آخه چرا شکستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


--------------------------------
میدونی چطوری میشه یه خنگ رو گذاشت سر کار؟ ( پایین رو بخون )















میدونی چطوری میشه یه خنگ رو سر کار نگه داشت؟ ( بالا رو بخون )



--------------------------------------
دوستت دارم نه به خاطر شهامتت

نه به خاطر حسادتت

نه به خاطر حماقتت

نه به خاطر جسارتت

فقط به خاطر وجود کثافتت




تقدیم به زهرا | اس ام اس
سیب سرخی را به من بخشید و رفت عاقبت بر عشق من خندید و رفت اشک در چشمان سردم حلقه زد بی مرووت گریه ام را دید و رفت .........
-----------------------------
: دل میخری؟! پرسید چند؟! گفتمش: دل مال تو، تنها بخند. خنده کرد و دل ز دستانم ربود تا به خود باز آمدم او رفته بود دل ز دستش روی خاک افتاده بود جای پایش روی دل جا مانده بود
--------------------
ای همراه بهترین روزهای زندگیم نبودنت را باور نمی کنم با اینکه می دانم محال ترین آرزوی من بوده ای ای همسفر جاده تنهاییم دیری است که به امید با تو یودن نفس می کشم و به انتظار دیدار تو زنده ام با اینکه بارها گفته ای دیگر برنمی گردی ای هم درد با غصه هایم هنوز هم شریک لحظه های غم و شادی من هستی و من هنوز هم با کسی جز تو درددل نمی کنم با اینکه می دانم در کنارم نیستی ای هم دل با قلب شکسته ام قلبم برای تو می تپد و تنها تو می توانی مرهمی بر زخمهای که

------------------------
نمی گویم فراموشم مکن هرگز،ولی گاهی به یاد آور، رفیقی را که می دانی نخواهی رفت از یادش
--------------------------
پیمودن مسیر ، خود هدف است .... یعنی اینکه آنچه تو انتظار داری ، جلوی چشمانت است ، یعنی اینکه فقط امروز وجود دارد و " فردا " نام دیگری ست بر تمام تنبلی های تو"


---------------------------
اگر دنیای ما دنیای سنگ است بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است.....

اگر دنیای ما دنیای درد است بدان عاشق شدن از بهر رنج است......

اگر عاشق شدن پس یک گناه است دل عاشق شکستن صد گناه است.

---------------------------
شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حال که به آن دعوت شده ای تا می توانی زیبا برقص
-------------------------




صلوات | اس ام اس



آف لاین | اس ام اس
ای کسانی که invisible چت میکنید... بهراسید که خداوند شما را سوسک خواهد کرد... (آیه‌ی 13 - سوره‌ی یاهو!)


شب ها همش به چت خونه می رم من*سراغ آف و آف خونه می رم من

توی این چت خونه ها خسته ی دردم*به دنبال پس آی دیم می گردم

پسم گم شده پیداش می کنم من*اگه کار تو رسوات می کنم من


شعر تیم ملی:

یه تیم داریم قلقلیه / سرخ و سفید و سبزیه

دائیش داره 3پا میره (پای سوم:عصا)/سنش داره بالا میره

میرزا پورم هوا میره/نمی بینه توپ کجا میره

علی کریمیش سوا میره/اون پاش داره جدا میره

کعبی داره کجا میره/لنگش داره بالا میره /نمی دونی تا کجا میره/تا دهن فیگو میره

مهدوی کیا بی جون شده/بنزینش دیگه تموم شده

برانکو عجب بلاییه/آدم با صواتیه

ای کاش ایویچ نداشتیم/ای کاش دادکان نداشتیم/

ای کاش ما توپ نداشتیم/اصلاً فوتبال نداشتیم


آف لاین های جالب | اس ام اس
سلام


نمی دونم چند روز چی شده که اصلا نمی تونم یه وبلاگ رو ببینم بعد از ده دقیقه با هزار بد بختی یه وبلاگ نمایش داده می شه نمی دونم مشکل از سروره یا از جای دیگه؟

بچه ها چون می خوام لینکم یک شکل باشه لطفا لینک منو با این اسم عوض کنین

๑۩۞۩๑عکس جوک اس ام اس آف کوچه گرد๑۩۞۩

خداحافظ................. خداحافظ یاهو مسنجر................ خداحافظ وبلاگ ................خداحفظ بچه ها................من دیگه رفتم ..............خدا حافظ تا فردا صبح!


مگه می شه که پرنده بمونه بی اب و دونه......مگه می شه که قناری توی بغض اواز بخونه......اگه تو بری ز پیشم من همون قناری می شم که تو بغض و گریه هاشم می گه:انرزی هسته ای حق مسلم ماست


به غضنفر می گن برو با اره برقی 1000تا درخت بکن می ره 996 تا می کنه خسته می شه می شینه .می گن چرا نشستی؟روشنش کن 4تا دیگه هم بکن .می گه : ا مگه روشنم می شه؟


معتاده وایساده بوده کنار خیابون به تاکسیها می گفته: عید عید یه راننده نگه می داره می گه : ما خیابونی به نام عید نداریم .معتاده می گه : ای بابا چقدر از ادم حرف می کشید منظورم شر بهاره دیگه !!!


اگه تو کوچه پس کوچ های دلم گم شدی.دنباله کسی نگرد که آدرس بهت بده چون غیر از تو کسی اونجا نیست

خیلی بی فرهنگ و بی شعوری................................................... در جامعه امروز بیداد می کنه

خدایا... اسلام را بر صهیونیسم، لبنان را بر اسرائیل و نرگش را بر شوکت پیروز گردان... آمین!

LOVE
L : لنگت پیدا نمیشه
O : عمرمی
V : وجودمی
E : انگار اشتباه فرستادم


انرژی ذغالی روزی به پایان میرسد ما خواهان فناوری هسته ای می باشیم (فدراسیون وافوری های ایران)


سلام امروز روز بزرگداشته پت و مته. این اس ان اس رو باید برای شبیه ترین فرد به این عزیزان فرستاد عزیزم روزت مبارک

به همه لبخند بزن اما با 1 نفر بخند همه را دوست داشته باش اما به 1نفر عشق بورز تو قلب همه باش اما قلبت مال 1 نفر باشه.

خداوند به سه طریق به دعاها جواب می دهد: او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد. او میگوید نه و چیز بهتری به تو می دهد. او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد.

افسوس... آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم و بعد... برای آنچه از دست رفته آه میکشیم

مهم این نیست که قطره باشی یا اقیانوس، مهم این است که آسمان در تو منعکس شود.


روزی کـه دلـم پیش دلت بود گرو/ دستان مـرا سخت فشردی کـه نرو
روزی که دلت به دیگری مایل شد / کـفـشـان مـرا جفت نمودی که برو.

هیچ وقت به خودت مغرور نشو ....... برگ ها همیشه وفتی می ریزن که فکر می کنن طلا شدن.
از من می خوای فراموشت کنم
هروقت تونستی برف روسیاه کنی... پر کلاغ رو سفید کنی.... آتش رو بوس کنی... توی آب یه نفس عمیق بکشی... اون موقع من میتونم فراموشت کنم.واگه نتونستی همیشه باهات هستم.

زیبایی عشق را بوجود نمی آورد بلکه عشق است که زیبایی به وجود می آورد

شعر عاشقانه غضنفر
بی تو هرگز

.
.
.

با تو بابام نمی زاره

سلام ببخشید بدموقع مزاحم شدم یه دو سه میلیون داری قرض بدی؟می خوایم پول جمع کنیم برای نرگس خونه رهن کنیم.تا مشت محکمی بر دهان استکبار بزرگ آقای شوکت زده باشیم.

Pppppppppppppppppp pppppppppppppppppppppppppp pppppppppppppppppppppppppp ee bebakhshid kelide p gir karde bood



علی دایی | اس ام اس


علی دایی ممکن است روزی از تیم ملی...........؟

1.: پول بیشتری بخواهد

2. این همه بار را برداره ببره یه جای دیگه

3. بخواهد که بیشتر به عنوان تماشاچی در زمین حضور داشته باشد

4. هر سه مورد


بعد از بازی ایران و آنگولا خبرگزاریهای جهان اعلام کردند:

سهراب و رستم به داد ایران رسیدند!!


شوت های میرزا پور مانند...........؟

الف: مشت محکمی بر دهان استکبار جهانی

ب: مگر میرزا پور شوت هم بلده

ج: گزینه الف

د: گزینه ج


می دونی فرق علی دایی با چوب بستنی چیه؟ ...........................زیاد به

مخت فشار نیار هیچ فرقی ندارن


.علی دایی به احتمال زیاد در بازی فردا مقابل ژاپن به بازی خواهد رفت. او که

خود را برای بازی روز 5 مرداد 1425 آماده می‌کند، گفت: به لطف خدا و دعای خیر

مردم مصدومیتم چندان مهم نیست و با عصای همیشگی در زمین حضور خواهم یافت و در

پست تخصصی‌ام به مانند سنوات نزدیک به صورت تک مهاجم بازی می‌کنم و عصا را هم

برای مصدومیت می‌برم، نه برای کهولت سن. وی اضافه کرد، عواملی مانند تغذیه و

... در آمادگی وی بسیار موثر است.


2. فیفا فاش کرد که راز خداحافظی نکردن دایی را کشف کرده است. سخنگوی فیفا

گفت: ما هر چه دیدیم کدام افتخار است که دایی آن را به دست نیاورده و به

بهانه آن خداحافظی نمی‌کند، نتوانستیم چیزی بفهمیم تا آن که نوه آلکس فرگوسن

گفت: در دیدار فینال لیگ قهرمانان 1999 علی دایی در دقایق آخر نتوانست همراه

بایرن مونیخ قهرمان شود و پدر بزرگم همراه منچستر قهرمان شد. به دنبال این

کشف، فیفا قول داد، کاپ لیگ قهرمانان را به دایی بدهد تا وی خداحافظی کند.

فیفا مدعی شد که می‌خواهد در تاریخ دست برده و نام علی دایی را در لیست تیم

منچستر 1999 قرار دهد و یا بایرن را قهرمان 1999 اعلام کند.


. فرزند کلیزمن که اکنون در تیم ملی آلمان بازی می‌کند، در دیدار تدارکاتی

چند شب پیش ایران مقابل آلمان به هنگام دست دادن با علی دایی در ابتدای بازی

گفت: چهره شما برای من آشناست و گمان می‌کنم، شما را هنگام تماشای بازی ایران

ـ آلمان 1998 که پدرم گل زد و از تور دروازه شما خوشش آمده بود و می‌خواست آن

را ببرد، شما را پشت سر او دیدم، اما علی دایی (این بار زودتر از آصفی) همه

چیز را تکذیب کرد و گفت: من تازه از تیم ملی امید آمدم و در آن زمان جای

دیگری بازی می‌کردم.


علی دایی اظهار امیدواری کرد که در بازی مقابل لائوس، مثل ادوار گذشته،

بتواند پنج تا شش بار هت تریک کند.

گفتنی است، فدراسیون فوتبال ایران از فدراسیون فوتبال آسیا خواسته بود تا

ایران را با لائوس هم‌گروه کند تا بلکه دایی پس از ده سال پایش به گل باز شود

تا نوار موفقیت‌هایش پاره نشود. هم‌اکنون دایی با 2195 گل ملی در صدر گلزنان

تاریخ فوتبال دنیاست و فرانس پوشکاش، با بیش از 2000 گل اختلاف در رتبه دوم

است، اما دایی هنوز موفق نشده در جام جهانی گل بزند.

وی ادامه داد: شاید اگر در جام جهانی اخیر، هت تریک کند، حاضر شود موضوع

خداحافظی خود را کمی جلو بیندازد. وی همچنین گفت: من تا آخر عمر مدیون

لائوسی‌ها هستم.




یارو داشته توی خیابان راه میرفته که یکی از راه میرسه

محکم میزنه توی گوشش

یارو بر میگرده به طرف میگه شوخی بود یا جدی؟

طرف جواب میده خیلی هم جدی بود

یارو میگه خوب شد چون من اصلا با کسی شوخی ندارم



غضنفر نصف شب توی خیابون رانندگی می کرد که یک دفعه ترمز نمیگیره از اون طرف یک کامیون می اومد غضنفر به بقل دستی اش که خواب بود گفت : اصغر بلند شو این تصادف رو ببین


به غضنفر می گن خسته نباشی میگه:حالا اگه باشم میخای چه غلطی کنی


غضنفر رو واسه 15 سال میندازن زندان میگن میگن تو این 15 سال یه چیزی بخواه واست بیاریم میگه سیگار بعد 15 سال در رو وا میکنن میبینن غضنفر یه سیگار دستشه میکه کبریت دارین



یکروز غضنفر داشت با اتوبوس میرفت مسافرت شب تو اتوبوس رفت یه چیزی رو گذاشت تو گوش راننده برگشت راننده رنگش پریدبعد از چند لحظه باز هم رفت پیش راننده بعد از چند لحظه راننده با عصبانیت زد بغل همه گفتند چی شده رانده گفت بابا یکسره به من میگه چپش کن تا بخندیم



غضنفر میره ماه عسل برمیگرده زنش بهش میگه چرا منو نبردی میگه خواب بودی دلم نیومد بیدارت کنم


روزی بود روزگاری نداشت جنگلی بود که درخت نداشت در این جنگل شکارچی بود که تفنگ نداشت روزی این شکارچی باتفنگی که فشنگ نداشت اهویی شکار کرد که سر نداشت وانرا در کیسه ای انداخت که ته نداشت این شعر شاعری داشت که اسم نداشت درسته سروته نداشت اما ارزش سر کار گذاشتن روداشت


یه روز غضنفر سوار یه اتوبوس 2 طبقه میشه میره داخل اتوبوس طبقه اول جا نیست میره طبقه بالا و میشینه اتوبوس میره و یه هو خودشو پرت میکنه پایین تو خیابان ازش میپرسند ؟ چرا خودتو پرت کردی

میگه اتوبوس راننده نداشت



غضنفر از تهران بر میگرده پیش همشهریاش میگه: رفته بودم تهران منو خیلی تحویل گرفتند. همه دورم جمع شده بودند و میخندیدند. تازه این که چیزی نیست اسم یه گل هم روم گذاشته بودند. همشریاش میگن چه گلی؟ میگه اسگل!!!


به غضنفر میگن روزی چند ساعت کار میکنی ؟ میگه 25 ساعت . میگن مگه میشه ؟ میگه صبح ها یک ساعت زودتر بلند می شم.

غضنفر تو سینما وسط نشسته بوده ، دست میکنه تو دماغش و حسابی تمیزش میکنه اما نه دستمال داشته نه میتونسته بلند بشه

به بغل دستیش میگه : آقا لطفاً اینو دست به دست کن بمالش به دیوار

به غضنفر میگن شما ایمیل دارید؟میگه نه خیلی ممنون الان ناهار خوردم!




سلام به همه

همه می دونین که من اهل سیاست و این چیزها نیستم و تا حالا هم چیزی از سیاست و مسائل متفرقه ننوشتم.

دیشب که داشتم مطالبم رو جمع و جور می کردم اخبار با جنایت های اسرائیل شروع شد."تاسیسات لبنان بمباران شد،چندین پل خراب شد،جنگنده های اسرائیل یک آمبولانس را هدف قرار دادند که یک امدادگر جان باخت،خانواده ای کشته شدند، ارتباط لبنان با خارج قطع شد و......."

آخه تا کی باید چنین خبرهایی رو بشنویم.امدادگر یا یه بچه چه گناهی کرده چرا اونا باید چوب حماقت یکی دیگه رو بخورن ،تا کی همه می خوان سکوت کنن اونا هم آدمن می خوان زندگی کنن.امیدوارم سرت درد نگرفته باشه اول نمی خواستم اینا رو بنویسم ولی گفتم اگه من ننویسم پس کی بنویسه« کشتار هر کس از هر نژاد و گروهی باهر دین و مذهبی ممنوع»

جکهای امروز رو بخونین ولی بازم به یاد بی گناه ها باشید

| اس ام اس
کشاورز نمونه با پیوند درخت پسته به زیتون میوه پستون را به وجود اورد!!!

من ، پینوکیو ،ملوان زبل ،سیندرلا ، زی زی گولو ، نمو ، پت ومت ، مرد عنکبوتی ، شرک، سندباد ، آلیس ،آن شرلی،میکی موس،کوزت،آنجولیا جولی،آل پاچینو،جنیفر لوپز،تام کروز،برادپیت،آمیتا باچان،مدونا،غضنفر وبقیه برو بچ قبولی تو رو توی کنکور بهت تبریک می گیم.

اگه یه سیب گاز زدی و دیدی یه کرم درسته توش بود اصلا" ناراحت نشو
اگه یه سیب گاز زدی و دیدی یه کرم نصفه توش هست اونوقت ناراحت شو

شنا بلد نیستی دلتو به دریا نزن

من خیلی دوستت دارم اگه می خوای بهت محبت کنم نقطه ها رو دنبال کن..................
................................................
.................................................
........................................................
..حالا دیدی کمبود محبت داری.

قاضی به دزده میگه تو این همه دزدی رو تنهایی انجام میدی؟؟

دزده میگه ای بابا مگه تو این زمونه آدم درستکار هم پیدا میشه که به شراکت انتخاب کنم؟؟!!!

معلم از دانش آموزش پرسید :
پرتقال کجاست؟ شاگرد گفت نمیدونم
پرسید آلاسکا کجاست؟ گفت نمیدونم
پرسید اسکیمو رو بگو؟ گفت نمیدونم
پرسید کانادا چی؟ گفت : اِاِاِ .... چی رو بگم؟ چرا هر چیزیتون که گم میشه یقه منو میگیرین؟ مگه من ضامن اموال شمام؟؟؟!!!!

قلی سوار هواپیما می شه می بینه هر کی با یه چیزی کلاس میاد یکی لب تابشو باز کرده جلوش یکی موبایلشو یکی ..... می خواد کم نیاره دستمال کاغذی رو برمی داره میذاره تو جیبش که یه گوشش بیرون باشه بغل دستیش میگه ببخشید این چیه میگه ای وای کی به من فاکس زده؟؟؟!!!!

از بینی ام تا دست من راهی به جز انگشت نیست

دلخوش به دستمالم نکن هیچ چی مث انگشت نیست!!

حرف دخترا رو باور نکن حرف پسرا رو اصلا گوش نکن




| اس ام اس
نه از خاکم نه از بادم نه در بندم نه آزادم نه آن لیلاترین مجنون نه شیرینم نه فرهادم فقط مثل تو غمگینم فقط مثل تو دلتنگم اگر آبی تر از آبم اگر همزاد مهتابم بدون تو چه بی رنگم بدون تو چه بی تابم...


--------------------------------------------------------------------------------


بی تو هرگز نمی تونم زندگی کنم...پس بیا با هم گور به گور بشیم.


--------------------------------------------------------------------------------


مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم... مرگ آنست که از خاطر تو محو شوم


--------------------------------------------------------------------------------


در گلستان خیالم ندهد هیچ گلی بوی تورا... تو گل ناز منی از دور می بوسم تورا...


--------------------------------------------------------------------------------


مرامی ترین اس ام اس های86
چروک لباتیم، بخند فناشیم
از شرکت فرش مزاحمتون میشم. می خوام دلمو فرش زیر پات کنم که جز دل من هیچ جا پا نذاری! هرجا باشی فرش زیر پاتیم...
قرمزی چشاتیم؛ نفازولین بریز فناشیم!


--------------------------------------------------------------------------------


صدات رو برام اس ام اس کن ،با نگاهت برام میس بزن،با قلبت بهم زنگ بزن،قلبم رو ویبرست تا من برات یه بوس بلوتوث کنم تا تو بزاری رو بک گراند لپت.


--------------------------------------------------------------------------------


در زندگی بارون نباش که فکر کنند با منت خودتو به شیشه می کوبی ابر باش تا منتظرت باشن که بباری


--------------------------------------------------------------------------------


به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد
عجب از محبت من که در او اثر ندارد


--------------------------------------------------------------------------------


به غضنفر می گن نظرت راجع به 4 معقوله شعور .عقل.فکر و درک چیه؟ می گه ما به اینا می گیم چهار محال بختیاری


--------------------------------------------------------------------------------


غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد
دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد


--------------------------------------------------------------------------------


هیچ وقت رازت رو به کسی نگو وقتی خودت نمی تونی حفظش کنی چطور انتظار داری کسی دیگه برات راز نگهدار باشه














| اس ام اس
هر شهری یه شاهی داره و هر شاهی یه تاجی پس ما شاهیم و شما تاج سر ما


--------------------------------------------------------------------------------


اگر آسمون بیفته. اگر زمین بلرزه. اگر خورشید سیاه شه. اگر ماه به دو نیم شه. اگر دریا صحرا شه. . . . . . . . بدبخت داره قیامت میشه. نشستی اس ام اس می خونی



اگه دوست داری عمیق ترین ، طولانی ترین و محکم ترین بوس دنیا رو تجربه کنی بیا پیش خودم تا لباتو بذارم... رو لوله جارو برقی


--------------------------------------------------------------------------------


دوستی رو انتخاب کن که قلب بزرگ داشته باشه تا نخوای برای اینکه تو قلبش بری خودتو کوچیک کنی


عشق====>سرکاریه ... محبت====>تظاهره ... مهربونی====>مسخرست ... وفا====>مرده ... عهدوپیمون====>دلخوشیه ... عاطفه====>تموم شده ... مهر====>بازززز مدرسه


اگه یه خرس دنبالت گذاشت، نترس،

چون اونم فهمیده چه عسلی هستی


--------------------------------------------------------------------------------


من از شرکت گاز تمای میگیرم

میتونم از لپهاتون یه گاز میگیرم؟


--------------------------------------------------------------------------------


نگاهم با نگاهت کرد برخورد خدا مرگت بده حالم به هم خورد


--------------------------------------------------------------------------------


اگه همه زنبورهای دنیا نیشت بزنند حقته چون خیلی گلی!!!


--------------------------------------------------------------------------------


دیروز فرشته سراغم اومد و ازم خواست که از بین گل و گلدون، یکی رو انتخاب کنم، من هم گلدون رو انتخاب کردم تا تو رو توش بزارم، آخه کودی بهتر از تو پیدا نمی شه!


--------------------------------------------------------------------------------


برای دیدن

.

۰

بقیه مطلب

۰

۰

۰

روی ادامه مطلب کلیک کنید


بی معرفت شدی، محل نمی ذاری، این همه بی محلی برای چیه؟ حالا خوبه چی توز فقط از عکست برای تبلیغ استفاده می کنه اینقدر خودتو می گیری!


--------------------------------------------------------------------------------


الو برج مراقبت؟ اعلام وضعیت اضطراری. اگر قلبتون جا داره اجازه فرود می خوام. جا هست؟


اگر می خوای دوستت داشته باشم نقطه ها رو دنبال کن
..............
..............
..............
..............
دیدی کمبود محبت داری؟


--------------------------------------------------------------------------------


میخواستم بهت یه چیزی بگم که تاحالا به کسی نگفتم ...... دوو ....... ..... دوو. ..... ........ .....دووو وو.... ..... دوووس ........ دوووس ...... ........ دووووووووس ..... ......... .......... دوووووووووووست .... ....... دووووووووووووووست ..... ........... دوستا که بزنم زیر گوشِت آدم میشی!!


میخ قلبت لاستیک قلبمو سوراخ کرده. باور نداری پیسسسسسسسسسسسسسسسسسسسست


--------------------------------------------------------------------------------


این اس ام اس رو برای 2 نفر بفرست: اولی برای یک آدم احمق و دومی برای یک آدم نفهم. بعد بشین فکر کن ببین خودت کدوم یکی بودی که من اینو برات فرستادم؟


»(¯´v´¯)--»I LOVE YOU«----(¯´v´¯)« ----....(¯´v´¯) ----»(¯´v´¯)--»I LOVE YOU«----(¯´v´¯)« ----....(¯´v´¯) ----»(¯´v´¯)--»I LOVE YOU«----(¯´v´¯)« ----....(¯´v´¯) ----»(¯´v´¯)--»I LOVE YOU«----(¯´v´¯)« ----....(¯´v´¯) ----»(¯´v´¯)--»I LOVE YOU«----(¯´v´¯)« ----....(¯´v´¯) ----»(¯´v´¯)--»I LOVE YOU«----(¯´v´¯)« ----....Eino befrest ta berese daste eshghet.berese daste oni ke dosesh dari , shayad onam toro dost dashto vasat ferestad



--------------------------------------------------------------------------------





























































هکرها هم خواهان حمایت از مالکیت معنوی خود هستند...


هکرها هم خواهان حمایت از مالکیت معنوی خود هستند و روشی را برای کپی‌رایت برگزیده‌اند.

نویسندگان ویروس حرفه‌ ایی در حال فروش مجموعه نرم‌افزارهایی در اینترنت به همراه یک ضمیمه غیرمعمول هستند که در واقع یک توافقنامه صدور مجوز است که وعده می‌دهد توزیع‌ کنندگان مجدد کدهای مخرب بدون داشتن اجازه را مجازات می‌کند.

محققان شرکت امنیتی سیمانتک نمونه‌ی روسی‌ زبان از این نرم‌افزارها را در اینترنت یافته‌اند که برای آلوده کردن رایانه‌ها و کنترل از راه دور آن‌ها به کار می‌رود.

نرم‌افزاری که مورد تحلیل محققان سیمانتک قرار گرفته حاوی قوانینی به این شرح است: مشتری نمی‌تواند این نرم‌افزار را مجددا بفروشد، ساختار برنامه‌نویسی آن را بررسی کند، از آن برای کنترل شبکه رایانه‌های آلوده دیگر استفاده کند و یا آن را به شرکت‌های آنتی‌ویروس ارایه دهد و توافق کند که به فروشنده در قبال به‌روزرسانی‌های محصولش هزینه پرداخت کند.

همچنین در این قوانین تهدید شده در صورت تخلف از مفاد توافقنامه مذکور، فروشندگان نرم‌افزار مخرب با ارایه اطلاعات در مورد نحوه فروپاشی شبکه رایانه‌های آلوده تحت اداره‌ی فرد متخلف، هویت وی را فاش خواهند کرد و یا از بزرگ‌تر شدن رایانه‌های تحت کنترل وی جلوگیری می‌کنند.

بر اساس این گزارش، توافقنامه‌هایی از این قبیل نشان دهنده‌ی شیوه‌ی جدید نویسندگان بدافزار برای حمایت از فعالیت‌ نامشروعشان و دادن نشانه‌ به سازندگان آنتی ویروس برای مبارزه با آن‌ها است.

گیتس: من ارتباط واقعی و طبیعی با کاربران را دوست دارم...


گیتس: من ارتباط واقعی و طبیعی با کاربران را دوست دارم و به این دلیل تلاش می‌کنیم محصولی را تولید کنیم که به سلیقه همه کاربران نزدیک باشد و فاصله میان ما و آنها را کمتر و کمتر کند. با این حال من در تمام اوقاتی که در Microsoft نیستم به نرم‌افزاری برای سیستم‌های بهداشتی و آموزشی فکر می‌کنم.

ادامه مطلب ...

شرکت اینتل که از بزرگترین تراشه‌ سازان دنیا محسوب می‌شود...


شرکت اینتل که از بزرگترین تراشه‌ سازان دنیا محسوب می‌شود، از راه‌اندازی پورتال اینترنتی جدیدی خبر داده است که به شرکت‌های کوچک امکان می‌دهد نرم‌افزارهای مورد نیاز خود را ارزیابی کرده و آن‌ها را به صورت الکترونیکی خریداری کنند.

شرکت اینتل که از چند دهه قبل تنها بر تولید تراشه و ریزپردازنده‌ها تمرکز کرده بود، هم‌اکنون قصد دارد با افزایش سرمایه ‌گذاری‌های خود روی نرم‌افزارها بتواند میزان درآمدهای خود از این بازار را افزایش دهد.

این شرکت که دفتر مرکزی آن در کالیفرنیا واقع شده، در تاریخ اول می پورتال اینترنتی خود را با نام Intel Business Exchange را برای شرکت‌های تجاری کوچک و متوسط که به خرید ابزارهای جدید نرم‌افزاری راغب هستند،‌ معرفی کرد.

شرکت اینتل با این پورتال تجاری امیدوار است ارتباط بین تولیدکنندگان نرم ‌‌افزار شرکت‌ها را برقرار سازد و بتواند بهترین ابزار را در اختیار این مراکز بگذارد.

این سایت اینترنتی شامل بخشی می‌شود که در آن کارکردهای هر یک از نرم‌افزار به صورت مفصل توضیح داده شده است تا کاربران بتوانند بهترین ابزار مورد نیاز خود را خریداری کنند.

منبع : پی سی ول دات کام

حضرت علی (ع)

                                  ویژه شهادت امیر المومنین حضرت علی (ع)

گوشه کوچکی از زندگی آن حضرت

ولادت و حسب و نسب
بنا بوشته مورخین ولادت على علیه السلام در روز جمعه 13 رجب در سال سى‏ام عام الفیل (1) بطرز عجیب و بیسابقه‏اى در درون کعبه یعنى خانه خدا بوقوع پیوست،محقق دانشمند حجة الاسلام نیر گوید:

اى آنکه حریم کعبه کاشانه تست‏
بطحا صدف گوهر یکدانه تست‏
گر مولد تو بکعبه آمد چه عجب‏
اى نجل خلیل خانه خود خانه تست

پدر آنحضرت ابو طالب فرزند عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود بنا بر این على علیه السلام از هر دو طرف هاشمى نسب است (2)

اما ولادت این کودک مانند ولادت سایر کودکان بسادگى و بطور عادى نبود بلکه با تحولات عجیب و معنوى توأم بوده است مادر این طفل خدا پرست بوده و با دین حنیف ابراهیم زندگى میکرد و پیوسته بدرگاه خدا مناجات کرده و تقاضا مینمود که وضع این حمل را بر او آسان گرداند زیرا تا باین کودک حامل بود خود را مستغرق در نور الهى میدید و گوئى از ملکوت اعلى بوى الهام شده بود که این طفل با سایر موالید فرق بسیار دارد.


ادامه زندگی نامه در ادامه متن





ویژه شهادت امیر المومنین حضرت علی (ع)

گوشه کوچکی از زندگی آن حضرت

ولادت و حسب و نسب
بنا بوشته مورخین ولادت على علیه السلام در روز جمعه 13 رجب در سال سى‏ام عام الفیل (1) بطرز عجیب و بیسابقه‏اى در درون کعبه یعنى خانه خدا بوقوع پیوست،محقق دانشمند حجة الاسلام نیر گوید:

اى آنکه حریم کعبه کاشانه تست‏
بطحا صدف گوهر یکدانه تست‏
گر مولد تو بکعبه آمد چه عجب‏
اى نجل خلیل خانه خود خانه تست

پدر آنحضرت ابو طالب فرزند عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود بنا بر این على علیه السلام از هر دو طرف هاشمى نسب است (2)

اما ولادت این کودک مانند ولادت سایر کودکان بسادگى و بطور عادى نبود بلکه با تحولات عجیب و معنوى توأم بوده است مادر این طفل خدا پرست بوده و با دین حنیف ابراهیم زندگى میکرد و پیوسته بدرگاه خدا مناجات کرده و تقاضا مینمود که وضع این حمل را بر او آسان گرداند زیرا تا باین کودک حامل بود خود را مستغرق در نور الهى میدید و گوئى از ملکوت اعلى بوى الهام شده بود که این طفل با سایر موالید فرق بسیار دارد.

شیخ صدوق و فتال نیشابورى از یزید بن قعنب روایت کرده‏اند که گفت من با عباس بن عبد المطلب و گروهى از عبد العزى در کنار خانه خدا نشسته بودیم که فاطمه بنت اسد مادر امیر المؤمنین در حالیکه نه ماه باو آبستن بود و درد مخاض داشت آمد و گفت خدایا من بتو و بدانچه از رسولان و کتابها از جانب تو آمده‏اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق میکنم و اوست که این بیت عتیق را بنا نهاده است بحق آنکه این خانه را ساخته و بحق مولودى که در شکم من است ولادت او را بر من آسان گردان ، یزید بن قعنب گوید ما بچشم خوددیدیم که خانه کعبه از پشت(مستجار) شکافت و فاطمه بدرون خانه رفت و از چشم ما پنهان گردید و دیوار بهم بر آمد چون خواستیم قفل درب خانه را باز کنیم گشوده نشد لذا دانستیم که این کار از امر خداى عز و جل است و فاطمه پس از چهار روز بیرون آمد و در حالیکه امیر المؤمنین علیه السلام را در روى دست داشت گفت من بر همه زنهاى گذشته برترى دارم زیرا آسیه خدا را به پنهانى پرستید در آنجا که پرستش خدا جز از روى ناچارى خوب نبود و مریم دختر عمران نخل خشک را بدست خود جنبانید تا از خرماى تازه چید و خورد(و هنگامیکه در بیت المقدس او را درد مخاض گرفت ندا رسید که از اینجا بیرون شو اینجا عبادتگاه است و زایشگاه نیست) و من داخل خانه خدا شدم و از میوه‏هاى بهشتى و بار و برگ آنها خوردم و چون خواستم بیرون آیم هاتفى ندا کرد اى فاطمه نام او را على بگذار که او على است و خداوند على الاعلى فرماید من نام او را از نام خود گرفتم و بادب خود تأدیبش کردم و او را بغامض علم خود آگاه گردانیدم و اوست که بتها را از خانه من میشکند و اوست که در بام خانه‏ام اذان گوید و مرا تقدیس و تمجید نماید خوشا بر کسیکه او را دوست دارد و فرمانش برد و واى بر کسى که او را دشمن دارد و نافرمانیش کند. (3)






و چنین افتخار منحصر بفردى که براى على علیه السلام در اثر ولادت در اندرون کعبه حاصل شده است بر احدى از عموم افراد بشر چه در گذشته و چه در آینده بدست نیامده است و این سخن حقیقتى است که اهل سنت نیز بدان اقرار و اعتراف دارند چنانکه ابن صباغ مالکى در فصول المهمه گوید:

و لم یولد فى البیت الحرام قبله احد سواه و هى فضیلة خصه الله تعالى بها اجلالا له و اعلاء لمرتبته و اظهارا لتکرمته. (4)

یعنى پیش از آنحضرت احدى در خانه کعبه ولادت نیافت مگر خود او واین فضیلتى است که خداى تعالى به على علیه السلام اختصاص داده تا مردم مرتبه بلند او را بشناسند و از او تجلیل و تکریم نمایند.

در جلد نهم بحار در مورد وجه تسمیه آنحضرت بعلى چنین نوشته شده است که چون ابوطالب طفل را از مادرش گرفت بسینه خود چسباند و دست فاطمه را گرفته و بسوى ابطح آمد و به پیشگاه خداوند تعالى چنین مناجات نمود.

یا رب هذا الغسق الدجى‏
و القمر المبتلج المضى‏ء
بین لنا من حکمک المقضى‏
ماذا ترى فى اسم ذا الصبى (5)

هاتفى ندا کرد:

خصصتما بالولد الزکى‏
و الطاهر المنتجب الرضى‏
فاسمه من شامخ على‏
على اشتق من العلى (6)

علماى بزرگ اهل سنت نیز در کتب خود بهمین مطلب اشاره کرده‏اند و محمد بن یوسف گنجى شافعى با تغییر چند لفظ و کلمه در کفایة الطالب چنین مینویسد که در پاسخ تقاضاى ابوطالب ندائى برخاست و این دو بیت را گفت.

یا اهل بیت المصطفى النبى‏
خصصتم بالولد الزکى‏
ان اسمه من شامخ العلى‏
على اشتق من العلى (7)

و در بعضى روایات آمده است که فاطمه بنت اسد پس از وضع حمل(پیش از اینکه بوسیله نداى غیبى نام او على گذاشته شود) نام کودک را حیدر نهاد و هنگامیکه او را قنداق کرده بدست شوهر خود میداد گفت خذه فانه حیدرة و بهمین جهت آنحضرت در غزوه خیبر بمرحب پهلوان معروف یهود فرمود:
انا الذى سمتنى امى حیدرة
ضرغام اجام و لیث قسورة (8)

و چون نام آنحضرت على گذاشته شد نام حیدر جزو سایر القاب بر او اطلاق گردید و از القاب مشهورش حیدر و اسد الله و مرتضى و امیر المؤمنین و اخو رسول الله بوده و کنیه آنجناب ابو الحسن و ابوتراب است.

همچنین خدا پرستى و اسلام آوردن فاطمه و ابوطالب نیز از روایات گذشته معلوم میشود که آنها در جاهلیت موحد بوده و براى تعیین نام فرزند خود بدرگاه خدا استغاثه نموده‏اند،فاطمه بنت اسد براى رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بمنزله مادر بوده و از اولین گروهى است که به آنحضرت ایمان آورد و بمدینه مهاجرت نمود و هنگام وفاتش نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم پیراهن خود را براى کفن او اختصاص داد و بجنازه‏اش نماز خواند و خود در قبر او قرار گرفت تا وى از فشار قبر آسوده گردد و او را تلقین فرمود و دعا نمود. (9)

و ابوطالب هم موحد بوده و پس از بعثت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بدو ایمان آورده و چون شیخ و رئیس قریش بود لذا ایمان خود را مصلحة مخفى مینمود،در امالى صدوق است مردى بابن عباس گفت اى عمو زاده رسولخدا مرا آگاه گردان که آیا ابوطالب مسلمان بود؟گفت چگونه مسلمان نبود در حالیکه میگفت:

و قد علموا ان ابننا لا مکذب‏
لدینا و لا یعبأ بقول الا باطل

یعنى مشرکین مکه دانستند که فرزند ما(محمد صلى الله علیه و آله و سلم) نزد ما مورد تکذیب نیست و بسخنان بیهوده اعتناء نمیکند مثل ابوطالب مثل اصحاب کهف است که ایمان خود را در دل مخفى نگهمیداشتند و ظاهرا مشرک بودند و خداوند دو ثواب بآنها داد،حضرت صادق علیه السلام هم فرمود مثل‏ابوطالب مثل اصحاب کهف است که در دل ایمان داشتند و ظاهرا مشرک بودند و خداوند دو پاداش (یکى براى ایمان و یکى براى تقیه) بآنها داد. (10)

اشعار زیادى از ابوطالب در مدح پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله مانده است که اسلام وى از مضمون آنها کاملا روشن و هویداست چنانکه به آنحضرت خطاب نموده و گوید:

و دعوتنى و علمت انک ناصحى‏
و لقد صدقت و کنت قبل امینا
و ذکرت دینا لا محالة انه‏
من خیر ادیان البریة دینا (11)

بحضرت صادق عرض کردند که(اهل سنت) گمان کنند که ابوطالب کافر بوده است فرمود دروغ گویند چگونه کافر بود در حالیکه میگفت:

ألم تعلموا انا وجدنا محمدا
نبیا کموسى خط فى اول الکتب (12)

شیخ سلیمان بلخى صاحب کتاب ینابیع المودة درباره ابوطالب گوید:

و حامى النبى و معینه و محبه اشد حبا و کفیله و مربیه و المقر بنبوته و المعترف برسالته و المنشد فى مناقبه ابیاتا کثیرة و شیخ قریش ابوطالب. (13)

یعنى ابوطالب که رئیس و بزرگ قریش بود حامى و کمک پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم بود و او را بسیار دوست داشت و کفیل معیشت و مربى آنحضرت بود و بنبوتش اقرار و برسالتش اعتراف داشت و در مناقب او اشعار زیادى سروده است.(درباره اثبات ایمان ابوطالب مطالب زیادى در کتب دینى‏نوشته شده و کتابهاى مستقلى نیز مانند کتاب ابوطالب مؤمن قریش برشته تألیف در آمده است) .

بارى ولادت على علیه السلام در اندرون کعبه مفاخر بنى هاشم را جلوه تازه‏اى بخشید و شعراى عرب و عجم در اینمورد اشعار زیادى سروده‏اند که در خاتمه این فصل بچند بیت از سید حمیرى ذیلا اشاره میگردد.

ولدته فى حرم الاله امه‏
و البیت حیث فنائه و المسجد
بیضاء طاهرة الثیاب کریمة
طابت و طاب ولیدها و المولد
فى لیلة غابت نحوس نجومها
و بدت مع القمر المنیر الاسعد
ما لف فى خرق القوابل مثله‏
الا ابن امنة النبى محمد (14)

مادرش او را در حرم خدا زائید در حالیکه بیت و مسجد الحرام آستانه او بود.

آن مادر نورانى که لباسهاى پاکیزه ببر داشت و خود پاکیزه بود و مولود او و محل ولادت نیز پاکیزه بود.

در شبى که ستاره‏هاى منحوسش ناپیدا بوده و سعیدترین ستاره بهمراه ماه پدید آمده بود .

قابله‏هاى(دنیا) هیچ مولودى را مانند او لباس نپوشاینده‏اند(یعنى هرگز مولودى مانند او بدنیا نیامده) بجز پسر آمنه محمد پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم.

زندگی نامه امام علی (ع)
حضرت علی(ع) فرزند ابوطالب ده سال پیش از بعثت متولد شد و پس از شش سال در اثر قحطی که در مکه اتفاق افتاد بنا به در خواست پیغمبر اکرم (ص) از خانه پدر به خانه پسر عموی خود یعنی پیامبر منتقل گردید و تحت سرپرستی و پرورش مستقیم آن حضرت درآمد. پس از چند سال که پیغمبر اکرم (ص) به موهبت نبوت نایل شد و برای نخستین بار در (غار حرا) وحی آسمانی به وی رسید وقتی که از غار رهسپار شهر و خانه خود شد , شرح حال را فرمود , علی (ع) به آن حضرت ایمان آورد و باز در مجلسی که پیغمبر اکرم (ص) خویشاوندان نزدیک خود را جمع و به دین خود دعوت نموده فرمود:
((نخستین کسی که از شما دعوت مرا بپذیرد خلیفه و وصیه و وزیر من خواهد بود , تنها کسی که از جای خود بلند شد و ایمان آورد علی (ع) بود و پیغمبر اکرم (ص) ایمان او را پذیرفت و وعده های خود را درباره اش امضا نمود و از این روی علی (ع) نخستین کسی است در اسلام که ایمان آورد و نخستین کسی که هرگز غیر خدای یگانه را نپرستید)).

علی (ع) پیوسته ملازم پیغمبر (ص) بود تا آن حضرت از مکه به مدینه هجرت نمود و در شب هجرت نیز که کفار خانه آن حضرت را محاصره کرده بودند و تصمیم داشتند آخر شب به خانه ریخته و آن حضرت را در بستر خواب قطعه قطعه نمایند , علی (ع) در بستر پیغمبر اکرم (ص) خوابیده و آن حضرت از خانه بیرون آمده رهسپار مدینه گردید و پس از آن حضرت مطابق وصیتی که کرده بود , امانتهای مردم را به صاحبانش رد کرده , مادر خود و دختر پیغمبر را با دو زن دیگر برداشته به مدینه حرکت نمود.

در مدینه نیز ملازم پیغمبر اکرم (ص) بود و آن حضرت در هیچ خلوت و جلوتی علی را کنار نزد و یگانه دختر محبوب خود فاطمه را به وی تزویج نمود و در موقعی که میان اصحاب خود عقد اخوت می بست او را برادر خود قرار داد.

علی در همه جنگها که پیغمبر اکرم شرکت فرموده بود حاضر شد جز جنگ تبوک که آن حضرت او را در مدینه به جای خود نشانیده بود و در هیچ جنگی پای به عقب نگذاشت و از هیچ حریفی روی نگردانید و در هیچ امری مخالفت پیامبر (ص) را نکرد چنانچه آن حضرت فرمود:

((هرگز علی از حق و حق از علی جدا نمی شود)).

علی (ع) در روز رحلت پیامبر اکرم 33 سال داشت و با اینکه در همه فضایل دینی سرآمد و در میان اصحاب پیغمبر ممتاز بود به عنوان اینکه او جوان است و مردم به واسطه خون های که در جنگها پیشاپیش پیامبر اکرم (ص) ریخته با وی دشمنند از خلافت کنارش زدند و به این ترتیب دست آن حضرت از شئونات عمومی به کلی قطع شد وی نیز گوشه خانه را گرفته به تربیت افراد پرداخت و 25 سال که زمان سه خلیفه پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) بود گذرانیده و پس از کشته شدن خلیفه سوم مردم با آن حضرت بیعت نموده و به خلافت برگزیدند.

آن حضرت در خلافت خود که تقریبا 4 سال و 9 ماه طول کشید سیرت پیامبر اکرم (ص) را داشت و به خلافت خود صورت نهضت و انقلاب داده به اصلاحات پرداخت و البته این اصلاحات به ضرر برخی از سودجویان تمام می شد و از این رود عده ای از صحابه که پیشاپیش آنها عایشه , طلحه , زبیر و معاویه بودند خون خلیفه سوم را دستاویز قرار داده سر به مخالفت برافراشتند و بنای شورش و آشوب گری گذاشتند.

آن حضرت برای خوابانیدن فتنه جنگی با عایشه و طلحه و زبیر در نزدیکی بصره کرد که به جنگ جمل معروف است و جنگی با معاویه در مرز عراق و شام کرد که به جنگ صفین معروف است و یک سال و نیم ادامه داشت و نیز جنگی با خوارج در نهروان کرد و به جنگ نهروان معروف است . به این ترتیب در ایام خلافت خود بیشتر مساعی آن حضرت صرف رفع اختلافات داخلی بود و پس از گذشت زمان کوتاه سحر روز نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجری در مسجد کوفه در سر نماز به دست ابن ملجم ملعون که از خوارج بود ضربتی خورده و در شب بیست و یکم همان ماه به شهادت رسید.


اندیشه‏هاى اخلاقى
تقوی
تقوا از رایجترین کلمات نهج البلاغه است.در کمتر کتابى مانند نهج البلاغه بر عنصر تقوا تکیه شده است،و در نهج البلاغه به کمتر معنى و مفهومى به اندازه تقوا عنایت شده است .تقوا چیست؟

معمولا چنین فرض مى‏شود که تقوا یعنى«پرهیزکارى» و به عبارت دیگر تقوا یعنى یک روش عملى منفى،هر چه اجتنابکارى و پرهیزکارى و کناره‏گیرى بیشتر باشد تقوا کاملتر است.

طبق این تفسیر اولا تقوا مفهومى است که از مرحله عمل انتزاع مى‏شود،ثانیا روشى است منفى،ثالثا هر اندازه جنبه منفى شدیدتر باشد تقوا کاملتر است.

به همین جهت متظاهران به تقوا براى اینکه کوچکترین خدشه‏اى بر تقواى آنها وارد نیاید از سیاه و سفید،تر و خشک،گرم و سرد اجتناب مى‏کنند و از هر نوع مداخله‏اى در هر نوع کارى پرهیز مى‏نمایند.

شک نیست که اصل پرهیز و اجتناب یکى از اصول زندگى سالم بشر است.در زندگى سالم،نفى و اثبات،سلب و ایجاب،ترک و فعل،اعراض و توجه توأم است.با نفى و سلب است که مى‏توان به اثبات و ایجاب رسید،و با ترک و اعراض مى‏توان به فعل و توجه تحقق بخشید.

کلمه توحید یعنى کلمه«لا اله الا الله»مجموعا نفیى است و اثباتى،بدون نفى ما سوا دم از توحید زدن ناممکن است.این است که عصیان و تسلیم،کفر و ایمان قرین یکدیگرند،یعنى هر تسلیمى متضمن عصیانى و هر ایمانى مشتمل بر کفرى و هر ایجاب و اثبات مستلزم سلب و نفیى است: فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقى.

اما اولا پرهیزها و نفیها و سلبها و عصیانها و کفرها در حدود«تضاد»هاست.پرهیز از ضدى براى عبور به ضد دیگر است،بریدن از یکى مقدمه پیوند با دیگرى است.

از این رو پرهیزهاى سالم و مفید،هم جهت و هدف دارد و هم محدود است به حدود معین.پس یک روش عملى کورکورانه که نه جهت و هدفى دارد و نه محدود به حدى است،قابل دفاع و تقدیس نیست.

ثانیا مفهوم تقوا در نهج البلاغه مرادف با مفهوم پرهیز حتى به مفهوم منطقى آن نیست.تقوا در نهج البلاغه نیرویى است روحانى که بر اثر تمرینهاى زیاد پدید مى‏آید و پرهیزهاى معقول و منطقى از یک طرف سبب و مقدمه پدید آمدن این حالت روحانى است و از طرف دیگر معلول و نتیجه آن است و از لوازم آن به شمار مى‏رود.

این حالت،روح را نیرومند و شاداب مى‏کند و به آن مصونیت مى‏دهد.انسانى که از این نیرو بى‏بهره باشد،اگر بخواهد خود را از گناهان مصون و محفوظ بدارد چاره‏اى ندارد جز اینکه خود را از موجبات گناه دور نگه دارد،و چون همواره موجبات گناه در محیط اجتماعى وجود دارد ناچار است از محیط کنار بکشد و انزوا و گوشه‏گیرى اختیار کند.

مطابق این منطق یا باید متقى و پرهیزکار بود و از محیط کناره‏گیرى کرد و یا باید وارد محیط شد و تقوا را بوسید و کنارى گذاشت.طبق این منطق هر چه افراد اجتنابکارتر و منزوى‏تر شوند جلوه تقوایى بیشترى در نظر مردم عوام پیدا مى‏کنند.

اما اگر نیروى روحانى تقوا در روح فردى پیدا شد،ضرورتى ندارد که محیط را رها کند،بدون رها کردن محیط،خود را پاک و منزه نگه مى‏دارد.

دسته اول مانند کسانى هستند که براى پرهیز از آلودگى به یک بیمارى مسرى،به دامنه کوهى پناه مى‏برند و دسته دوم مانند کسانى هستند که با تزریق نوعى واکسن،در خود مصونیت به وجود مى‏آورند و نه تنها ضرورتى نمى‏بینند که از شهر خارج و از تماس با مردم پرهیز کنند،بلکه به کمک بیماران مى‏شتابند و آنان را نجات مى‏دهند.آنچه سعدى در گلستان آورده نمونه دسته اول است:

بدیدم عابدى در کوهسارى‏ قناعت کرده از دنیا به غارى‏ چرا گفتم به شهر اندر نیایى‏ که بارى بند از دل برگشایى؟ بگفت آنجا پریرویان نغزند چو گل بسیار شد پیلان بلغزند

نهج البلاغه تقوا را به عنوان یک نیروى معنوى و روحى که بر اثر ممارست و تمرین پدید مى‏آید و به نوبه خود آثار و لوازم و نتایجى دارد و از آن جمله پرهیز از گناه را سهل و آسان مى‏نماید،طرح و عنوان کرده است:

ذمتى بما اقول رهینة و انا به زعیم.ان من صرحت له العبر عما بین یدیه من المثلات حجزته التقوى عن تقحم الشبهات.

همانا درستى گفتار خویش را ضمانت مى‏کنم و عهده خود را در گرو گفتار خویش قرار مى‏دهم .اگر عبرتهاى گذشته براى یک شخص آینه قرار گیرد،تقوا جلو او را از فرو رفتن در کارهاى شبهه‏ناک مى‏گیرد. تا آنجا که مى‏فرماید:

الا و ان الخطایا خیل شمس حمل علیها اهلها و خلعت لجمها فتقحمت بهم فى النار.الا و ان التقوى مطایا ذلل حمل علیها اهلها و اعطوا ازمتها فاوردتهم الجنة.

----------------------------------------------
[1] بقره/ .256

[2] نهج البلاغه،خطبه‏ .16

صفحه2

همانا خطاها و گناهان و زمام را در اختیار هواى نفس‏[قرار]دادن،مانند اسبهاى سرکش و چموشى است که لجام از سر آنها بیرون آورده شده و اختیار از کف سوار بیرون رفته باشد و عاقبت اسبها سوارهاى خود را در آتش افکنند.و مثل تقوا مثل مرکبهاى رهوار و مطیع و رام است که مهارشان در دست سوار است و آن مرکبها با آرامش سوارهاى خود را به سوى بهشت مى‏برند.

در این خطبه تقوا به عنوان یک حالت روحى و معنوى که اثرش ضبط و مالکیت نفس است ذکر شده است.این خطبه مى‏گوید لازمه بى‏تقوایى و مطیع هواى نفس بودن،ضعف و زبونى و بى‏شخصیت بودن در برابر محرکات شهوانى و هواهاى نفسانى است.انسان در آن حالت مانند سوار زبونى است که از خود اراده و اختیارى ندارد و این مرکب است که به هر جا که دلخواهش هست مى‏رود .لازمه تقوا قدرت اراده و شخصیت معنوى داشتن و مالک حوزه وجود خود بودن است،مانند سوار ماهرى که بر اسب تربیت شده‏اى سوار است و با قدرت و تسلط کامل آن اسب را در جهتى که خود انتخاب کرده مى‏راند و اسب در کمال سهولت اطاعت مى‏کند.

ان تقوى الله حمت اولیاء الله محارمه و الزمت قلوبهم مخافته حتى اسهرت لیالیهم و اظمأت هواجرهم.

تقواى الهى اولیاى خدا را در حمایت خود قرار داده،آنان را از تجاوز به حریم منهیات الهى باز داشته است و ترس از خدا را ملازم دلهاى آنان قرار داده است،تا آنجا که شبهایشان را بى خواب(به سبب عبادت)و روزهایشان را بى آب(به سبب روزه)گردانیده است.

در اینجا على علیه السلام تصریح مى‏کند که تقوا چیزى است که پرهیز از محرمات الهى و همچنین ترس از خدا،از لوازم و آثار آن است.پس در این منطق تقوا نه عین پرهیز است و نه عین ترس از خدا،بلکه نیرویى است روحى و مقدس که این امور را به دنبال خود دارد.

فان التقوى فى الیوم الحرز و الجنة و فى غد الطریق الى الجنة.

همانا تقوا در امروز دنیا براى انسان به منزله یک حصار و به منزله یک سپر است و در فرداى آخرت راه به سوى بهشت است.

در خطبه‏156 تقوا را به پناهگاهى بلند و مستحکم تشبیه فرموده که دشمن قادر نیست در آن نفوذ کند.

در همه اینها توجه امام معطوف است به جنبه روانى و معنوى تقوا و آثارى که بر روح مى‏گذارد،به طورى که احساس میل به پاکى و نیکوکارى و احساس تنفر از گناه و پلیدى در فرد به وجود مى‏آورد.

نمونه‏هاى دیگرى هم در این زمینه هست و شاید همین قدر کافى باشد و ذکر آنها ضرورتى نداشته باشد.

تقوا مصونیت است نه محدودیت
سخن در باره عناصر موعظه‏اى نهج البلاغه بود.از عنصر«تقوا»آغاز کردیم.دیدیم که از نظر نهج البلاغه تقوا نیرویى است روحى،نیرویى مقدس و متعالى که منشأ کششها و گریزهایى مى‏گردد،کشش به سوى ارزشهاى معنوى و فوق حیوانى،و گریز از پستیها و آلودگیهاى مادى.از نظر نهج البلاغه تقوا حالتى است که به روح انسان شخصیت و قدرت مى‏دهد و آدمى را مسلط به خویشتن و مالک«خود»مى‏نماید .

تقوا مصونیت است
در نهج البلاغه بر این معنى تأکید شده که تقوا حفاظ و پناهگاه است نه زنجیر و زندان و محدودیت.بسیارند کسانى که میان«مصونیت»و«محدودیت»فرق نمى‏نهند و با نام آزادى و رهایى از قید و بند،به خرابى حصار تقوا فتوا مى‏دهند.

قدر مشترک پناهگاه و زندان«مانعیت»است،اما پناهگاه مانع خطرهاست و زندان مانع بهره‏بردارى از موهبتها و استعدادها.این است که على علیه السلام مى‏فرماید:

اعلموا عباد الله ان التقوى دار حصن عزیز،و الفجور دار حصن ذلیل، لا یمنع اهله و لا یحرز من لجأ الیه.الا و بالتقوى تقطع حمة الخطایا.

بندگان خدا!بدانید که تقوا حصار و بارویى بلند و غیر قابل تسلط است،و بى‏تقوایى و هرزگى حصار و بارویى پست است که مانع و حافظ ساکنان خود نیست و آن کس را که به آن پناه ببرد حفظ نمى‏کند.همانا با نیروى تقوا نیش گزنده خطاکاریها بریده مى‏شود.

على علیه السلام در این بیان عالى خود گناه و لغزش را که به جان آدمى آسیب مى‏زند،به گزنده‏اى از قبیل مار و عقرب تشبیه مى‏کند،مى‏فرماید نیروى تقوا نیش این گزندگان را قطع مى‏کند.

على علیه السلام در برخى از کلمات تصریح مى‏کند که تقوا مایه اصلى آزادیهاست،یعنى نه تنها خود قید و بند و مانع آزادى نیست،بلکه منبع و منشأ همه آزادیهاست.

در خطبه 221 مى‏فرماید:

فان تقوى الله مفتاح سداد و ذخیرة معاد و عتق من کل ملکة و نجاة من کل هلکة.

همانا تقوا کلید درستى و توشه قیامت و آزادى از هر بندگى و نجات از هر تباهى است.

----------------------------------------------

مطلب روشن است،تقوا به انسان آزادى معنوى مى‏دهد،یعنى او را از اسارت و بندگى هوا و هوس آزاد مى‏کند،رشته آز و طمع و حسد و شهوت و خشم را از گردنش بر مى‏دارد و به این ترتیب ریشه رقیتها و بردگیهاى اجتماعى را از بین مى‏برد.مردمى که بنده و برده پول و مقام و راحت طلبى نباشند،هرگز زیر بار اسارتها و رقیتهاى اجتماعى نمى‏روند.

در نهج البلاغه درباره آثار تقوا زیاد بحث شده است و ما لزومى نمى‏بینیم در باره همه آنها بحث کنیم.منظور اصلى این است که مفهوم حقیقى تقوا در مکتب نهج البلاغه روشن شود تا معلوم گردد که اینهمه تأکید نهج البلاغه بر روى این کلمه براى چیست.

در میان آثار تقوا که بدان اشاره شده است،از همه مهمتر دو اثر است:یکى روشن‏بینى و بصیرت،و دیگر توانایى بر حل مشکلات و خروج از مضایق و شداید.و چون در جاى دیگر به تفصیل در این باره بحث کرده‏ایمو بعلاوه از هدف این بحث که روشن کردن مفهوم حقیقى تقواست بیرون است،از بحث درباره آنها خوددارى مى‏کنیم.

ولى در پایان بحث«تقوا»دریغ است که از بیان اشارات لطیف نهج البلاغه در باره تعهد متقابل«انسان»و«تقوا»خوددارى کنیم.

تعهد متقابل
در نهج البلاغه با اینکه اصرار شده که تقوا نوعى ضامن و وثیقه است در برابر گناه و لغزش،به این نکته توجه داده مى‏شود که در عین حال انسان از حراست و نگهبانى تقوا نباید آنى غفلت ورزد.تقوا نگهبان انسان است و انسان نگهبان تقوا،و این دور محال نیست بلکه دور جایز است.

این نگهبانى متقابل از نوع نگهبانى انسان و جامه است که انسان نگهبان جامه از دزدیدن و پاره شدن است و جامه نگهبان انسان از سرما و گرماست،و چنانکه مى‏دانیم قرآن کریم از تقوا به«جامه»تعبیر کرده است:«و لباس التقوى ذلک خیر».

على علیه السلام در باره نگهبانى متقابل انسان و تقوا مى‏فرماید:

ایقظوا بها نومکم و اقطعوا بها یومکم و اشعروها قلوبکم و ارحضوا بها ذنوبکم...الا فصونوها و تصونوا بها.

خواب خویش را به وسیله تقوا تبدیل به بیدارى کنید و وقت خود را با آن به پایان رسانید و احساس آن را در دل خود زنده نمایید و گناهان خود را با آن بشویید...همانا تقوا را صیانت کنید و خود را در صیانت تقوا قرار دهید.

و هم مى‏فرماید:

اوصیکم عباد الله بتقوى الله فانها حق الله علیکم و الموجبة على الله حقکم و ان تستعینوا علیها بالله و تستعینوا بها على الله.

بندگان خدا!شما را سفارش مى‏کنم به تقوا.همانا تقوا حق الهى است بر عهده شما و پدید آورنده حقى است از شما بر خداوند.سفارش مى‏کنم که با مدد از خدا به تقوا نائل گردید و با مدد تقوا به خدا برسید.

مجموعه آثار جلد 16 صفحه 502

استاد شهید مرتضى مطهرى



صداقت
براى آشنائى با اندیشه‏هاى حضرت على علیه السلام درباره اهمیت صداقت و راستى، و نقش موثر آن در تکامل اخلاقى فردى و اجتماعى، کلماتى از آن حضرت را در اینجا بیان مى‏کنیم.

1 - «راستگو بر کنگره‏هاى رستگارى و بزرگوارى است‏»

2 - «همانا وفا همزاد راستى است‏»

3 - صدق و راستى (براى نجات از بلاهاى دنیا و آخرت بهترین) وسیله است.

4 - صدق و راستى امانت است.

5 - صدق و راستى نجات بخش است

6 - راستى، رستگارى است.

نهج البلاغه

دکتر سید جعفر شهیدى

خوف و رجاء
1 - بهترین کارها امید و ترس به خداوند را بحد اعتدال داشتن است‏»

----------------------------------------------

2 - «از پروردگارت بترس ترسیدنى که تو را از امید به وى مشغول سازد و به وى امید داشته باش امید کسى که تو را از بیمش امید نباشد»

3 - «از خدا بترس ترسیدن کسى که دلش را بفکر مشغول ساخته (و خاطر از جز خداى پرداخته است) زیرا که ترس از خدا مرکبى راهوار و ایمن و زندانى براى نفس است از (ارتکاب) گناهان‏»

4 - «بترس (از آخرت) تا ایمن باشى و ایمن نباش تا بترسى‏»

5 - «ترس از خدا براى کسیکه آنرا شعار و تن پوش خود قرار دهد ایمنى (از عذاب آخرت) مى‏آورد»

6 - «ترس از خدا شهپر ایمان است‏»

ترجمه نهج البلاغه

دکتر سید جعفر شهیدى

اخلاص

اخلاص امام على علیه السلام
2

1ـ ابن شهرآشوب گوید: وقتى امیر مؤمنان(ع) بر عمرو بن عبدود دست یافت او را ضربت نزد و نکشت، او به على(ع) دشنام داد و حذیفه پاسخش داد، پیامبر(ص) فرمود: اى حذیفه ساکت باش، خود على سبب درنگش را خواهد گفت. آنگاه على(ع) عمرو را از پاى در آورد. چون به حضور رسول خدا(ص) رسید پیامبر سبب را پرسید، على(ع) عرضه داشت: او به مادرم دشنام داد و آب دهان به صورتم افکند، من ترسیدم که براى تشفى خاطرم گردن او را بزنم، از این رو او را رها کردم، چون خشمم فرو نشست او را براى خدا کشتم.

2ـ علامه مجلسى(ره) گوید: صبحگاهى رسول خدا(ص) به مسجد آمد و مسجد از جمعیت پر بود، پیامبر فرمود: امروز کدامین شما براى رضاى خدا از مال خود انفاق کرده است؟ همه ساکت ماندند، على(ع) گفت: من از خانه بیرون آمدم و دینارى داشتم که مى‏خواستم با آن مقدارى آرد بخرم، مقداد بن اسود را دیدم و چون اثر گرسنگى را در چهره او مشاهده کردم دینار خود را به او دادم. رسول خدا(ص) فرمود: (رحمت خدا بر تو) واجب شد.

مرد دیگرى برخاست و گفت: من امروز بیش از على انفاق کرده‏ام، مخارج سفر مرد و زنى را که قصد سفر داشتند و خرجى نداشتند هزار درهم پرداختم. پیامبر(ص) ساکت ماند. حاضران گفتند : اى رسول خدا، چرا به على فرمود: «رحمت خدا بر تو واجب شد» و به این مرد با آنکه بیشتر صدقه داده بود نفرمودى؟ رسول خدا(ص) فرمود: مگر ندیده‏اید که گاه پادشاهى خادم خود را که هدیه ناچیزى برایش آورده مقام و موقعیتى نیکو مى‏بخشد و از سوى خادم دیگرش هدیه بزرگى آورده مى‏شود ولى آن را پس مى‏دهد و فرستنده را به چیزى نمى‏گیرد؟ گفتند: چرا، فرمود : در این مورد هم چنین است، رفیق شما على دینارى را در حال طاعت و انقیاد خدا و رفع نیاز فقیرى مؤمن بخشید ولى آن رفیق دیگرتان آنچه داد همه را براى معاندت و دشمنى با برادر رسول خدا داد و مى‏خواست بر على بن ابیطالب برترى جوید، خداوند هم عمل او را تباه ساخت و آن را وبال گردن او گردانید. آگاه باشید که اگر با این نیت از فرش تا عرش را سیم و زر به صدقه مى‏داد جز دورى از رحمت خدا و نزدیکى به خشم خدا و در آمدن در قهر الهى براى خود نمى‏افزود.

3ـ على(ع) فرمود: گروهى خدا را از روى رغبت پرستیدند و این عبادت تاجران است. گروهى خدا را از روى ترس و بیم پرستیدند و این عبادت بردگان است، و گروهى خدا را از روى شکر و سپاسگزارى پرستیدند و این عبادت آزادگان است.

4ـ و فرمود: خدایا، من تور را از بیم عذاب و طمع در ثوابت نپرستیدم، بلکه تو را شایسته بندگى دیدم و پرستیدم.

5ـ و فرمود: دنیا همه‏اش نادانى است جز مکانهاى علم، و علم همه‏اش حجت است جز آنچه بدان عمل شود، و علم همه‏اش ریا و خود نمایى است جز آنچه خالص (براى خدا) باشد، و اخلاص هم در راه خطر است تا بنده بنگرد که عاقبتش چه مى‏شود.

عمل اگر براى غیر خدا باشد وزر و وبال صاحب آن است و اگر انفاق به نیت فخر و مباهات باشد نصیب سگان و عقابان است. در این زمینه حکایت لطیفى را که دمیرى در کتاب «حیاة الحیوان» آورده بنگرید:

امام علامه ابو الفرج اصفهانى و دیگران حکایت کرده‏اند که: فرزدق شاعر مشهور به نام همام بن غالب، پدرش غالب رئیس قوم خود بود، زمانى مردم کوفه را قحطى و گرسنگى سختى رسید، غالب پدر فرزدق مذکور شترى را براى خانواده خود کشت و غذایى از آن تهیه کرد و چند کاسه آبگوشت براى قومى از بنى‏تمیم فرستاد و کاسه‏اى هم براى سحیم بن وثیل ریاحى که رئیس قوم خود بود فرستاد. سحیم کسى است که در شعر خود گفته بود:« من مردى شناخت شده و خوشنام و با تجربه و

----------------------------------------------

کاردانم، هرگاه عمامه بر سر نهم مرا خواهید شناخت» و حجاج هنگامى که براى امارت کوفه وارد کوفه شد در خطبه خود به این شعر تمثل جست.

وقتى ظرف غذا به سحیم رسید آن را واژگون ساخت و آورنده را کتک زد و گفت: مگر من نیازمند غداى غالب هستم؟ اگر او یک شتر کشته من هم شترى مى‏کشم. میان آنان مسابقه شتر کشى راه افتاد، سحیم یک شتر براى خانواده خود کشت و صبح روز بعد غالب دو شتر کشت، باز سحیم دو شتر کشت و غالب در روز سوم سه شتر کشت، باز سحیم سه شتر کشت و غالب در روز چهارم صد شتر کشت. سحیم چون آن اندازه شتر نداشت دیگر شترى نکشت امام آن را به دل گرفت.

چون روزهاى قحطى سپرى شد و مردم وارد کوفه شدند، بنى ریاح به سحیم گفتند: ننگ روزگار را متوجه ما ساختى، چرا به اندازه غالب شتر نکشتى و ما آمادگى داشتیم که به جاى هر شترى دو شتر به تو بدهیم؟! سحیم چنین عذر آورد که شترانش در دسترس نبودند، آن گاه سیصد شتر پى‏کرد و به مردم گفت: همگى بخورید. این حادثه در دوران خلافت امیر مؤمنان على بن ابى‏طالب (ع) اتفاق افتاد، از آن حضرت درباره حلال بودن خوردن آنها فتوا خواستند، حضرت حکم به حرمت کرد و فرمود: این شتران نه براى خوردن کشته شده‏اند و از کشتن آنها مقصودى جز فخر و مباهات در کار نبوده است. از این رو گوشت آنها را در زباله‏دان کوفه ریختند و خوراک سگان و عقابان و کرکسان گردید.

امیرالمؤمنین على بن ابى‏طالب(ع)ص 754

احمد رحمانى همدانى

تزکیه نفس
1 - بر نفس خود بخیل باش و زمام آن را در آنچه برایت روانیست رها مگردان که بخل ورزیدن بر نفس داد آن را دادن است در آنچه دوست دارد یا ناخوش مى‏انگارد.

2 - مؤمن ... سینه او هر چه فراختر است و نفس وى هر چه خوارتر.

3 - پس حساب نفس خود را براى خود گیر که دیگران را حسابرسى است.

4 - آن که حساب نفس خود کرد سود برد و آن که از آن غافل گردید زیان دید

5 - بر خواهش نفست غلبه کن حکمت الهى برایت کامل مى‏شود.

6 - با کندن ریشه بدى از سینه‏ات آن را از سینه دیگرى بر کن.

7 - راه راست را از عقل جوى و هواى نفس را مخالفت کن تا پیروز گردى.

8 - آنگه از خود خوشنود بود ناخشنودان او بسیار شود. کلمات قصار - 6

9 - خداى بیامرزد مردى را که با لجام طاعت و تقوى خویش نفس را مهار کند و لجام زند و با زمام خود را بسوى فرمانبردارى خدا بکشاند»

10 - «به نفس خدمت کردن او را از لذت و سرمایه‏هاى (شهوانى) بازداشتن و به کسب علوم و حکمتها وادارش کردن و به عبارت و طاعتها بکوشش داشتن است، و رستگارى نفس در این است‏».

11 - پیکر و تن را خدمت کردن باو دادن است آنچه را که مى‏خواهد از لذات و شهوتها و سرمایه‏ها و هلاک نفس در این کار است‏»



----------------------------------------------
[1] حیاة الحیوان 2/222، ذیل «فرع».

[2] صفحه 326 - نهج البلاغه شهیدى

[3] کلمات قصار 333 - ص 421)

[4] خطبه 223 - 16

[5] کلمات قصار 208

[6] غرر الحکم ج 1 فصل دوم ح 49

[7] غرر الحکم ج 1 فصل دوم ح 70

[8] غرر الحکم ج 1 فصل دوم ح 87

[9] غرر الحکم ج 1 فصل سى و سوم، ح 15

[10] همان - فصل 31 - ح 61

[11] همان ح 60

صفحه6

نگرش به دنیا

نهج البلاغه و ترک دنیا

از جمله مباحث نهج البلاغه منع و تحذیر شدید از دنیا پرستى است.آنچه در بخش پیش درباره مقصود و هدف زهد گفتیم روشن‏کننده مفهوم دنیاپرستى نیز هست،زیرا زهدى که بدان شدیدا ترغیب شده است نقطه مقابل دنیا پرستى است که سخت نفى گردیده است.با تعریف و توضیح هر یک از این دو مفهوم،دیگرى نیز روشن مى‏شود.ولى نظر به تاکید و اصرار فراوان و فوق العاده‏اى که در مواعظ امیر المؤمنین علی علیه السلام در باره منع و تحذیر از دنیا پرستى به عمل آمده است و اهمیت فى نفسه این موضوع،ما این را جداگانه و مستقل طرح مى‏کنیم و توضیحات بیشترى مى‏دهیم تا هر گونه ابهام رفع بشود.

نخستین مطلب این است که چرا اینهمه در کلمات امیر المؤمنین به این مطلب توجه شده است،به طورى که نه خود ایشان مطلب دیگرى را این اندازه مورد توجه قرار داده‏اند نه رسول اکرم و یا سایر ائمه اطهار این اندازه درباره غرور و فریب دنیا و فنا و ناپایدارى آن و بى وفایى آن و لغزانندگى آن و خطرات ناشى از تجمع مال و ثروت و وفور نعمت و سرگرمى بدانها سخن گفته‏اند. خطرى که غنائم به وجود آورد این یک امر تصادفى نیست،مربوط است‏به سلسله خطرات عظیمى که در عصر على علیه السلام یعنى در دوران خلافت‏خلفا خصوصا دوره خلافت عثمان که منتهى به دوره خلافت‏خود ایشان شد،متوجه جهان اسلام از ناحیه نقل و انتقالات مال و ثروت گردیده بود.على علیه السلام این خطرات را لمس مى‏کرد و با آنها مبارزه مى‏کرد،مبارزه‏اى عملى در زمان خلافت‏خودش که بالاخره جانش را روى آن گذاشت،و مبارزه‏اى منطقى و بیانى که در خطبه‏ها و نامه‏ها و سایر کلماتش منعکس است.

فتوحات بزرگى نصیب مسلمانان گشت.این فتوحات مال و ثروت فراوانى را به جهان اسلام سرازیر کرد، ثروتى که به جاى اینکه به مصارف عموم برسد و عادلانه تقسیم شود غالبا در اختیار افراد و شخصیتها قرار گرفت.مخصوصا در زمان عثمان این جریان فوق العاده قوت گرفت،افرادى که تا چند سال پیش فاقد هر گونه ثروت و سرمایه‏اى بودند داراى ثروت بى‏حساب شدند.اینجا بود که دنیا کار خود را کرد و اخلاق امت اسلام به انحطاط گرایید.

فریادهاى على در آن عصر خطاب به امت اسلام،به دنبال احساس این خطر عظیم اجتماعى بود.

مسعودى در ذیل‏«احوال عثمان‏»مى‏نویسد:

«عثمان فوق العاده کریم و بخشنده بود(البته از بیت المال!).کارمندان دولت و بسیارى از مردم دیگر راه او را پیش گرفتند.او براى اولین بار در میان خلفا خانه خویش را با سنگ و آهک بالا برد و درهایش را از چوب ساج و عرعر ساخت و اموال و باغات و چشمه‏هایى در مدینه اندوخته کرد.وقتى که مرد در نزد صندوقدارش صد و پنجاه هزار دینار و یک میلیون درهم پول نقد بود.قیمت املاکش در وادى القرى و حنین و جاهاى دیگر بالغ بر صد هزار دینار مى‏شد.اسب و شتر فراوانى از او باقى ماند.»

آنگاه مى‏نویسد:

«در عصر عثمان جماعتى از یارانش مانند خودش ثروتها اندوختند:زبیر بن العوام خانه‏اى در بصره بنا کرد که اکنون در سال 332(زمان خود مسعودى است)هنوز باقى است،و معروف است‏خانه‏هایى در مصر،کوفه و اسکندریه بنا کرد.ثروت زبیر بعد از وفات پنجاه هزار دینار پول نقد و هزار اسب و هزارها چیز دیگر بود.خانه‏اى که طلحة بن عبد الله در کوفه با گچ و آجر و ساج ساخت هنوز(در زمان مسعودى)باقى است و به دار الطلحتین معروف است.عایدات روزانه طلحه از املاکش در عراق هزار دینار بود.در سر طویله او هزار اسب بسته بود.پس از مردنش یک سى و دوم ثروتش هشتاد و چهار هزار دینار برآورد شد.»

مسعودى نظیر همین ثروتها را براى زید بن ثابت و یعلى بن امیه و بعضى دیگر مى‏نویسد.

بدیهى است که ثروتهاى بدین کلانى از زمین نمى‏جوشد و از آسمان هم نمى‏ریزد،تا در کنار چنین ثروتهایى فقرهاى موحشى نباشد،چنین ثروتها فراهم نمى‏شود.این است که على علیه السلام در خطبه‏129 پس از آنکه مردم را از دنیا پرستى تحذیر مى‏دهد مى‏فرماید:

صفحه7

و قد اصبحتم فى زمن لا یزداد الخیر فیه الا ادبارا و لا الشر الا اقبالا و لا الشیطان فى هلاک الناس الا طمعا.فهذا اوان قویت عدته و عمت مکیدته و امکنت فریسته.اضرب بطرفک حیث‏شئت من الناس، فهل تبصر الا فقیرا یکابد فقرا او غنیا بدل نعمة الله کفرا او بخیلا اتخذ البخل بحق الله وفرا او متمردا کان باذنه عن سمع المواعظ وقرا؟این خیارکم و صلحاؤکم و این احرارکم و سمحاؤکم؟و این المتورعون فى مکاسبهم و المتنزهون فى مذاهبهم؟

همانا در زمانى هستید که خیر دائما واپس مى‏رود و شر همى به پیش مى‏آید و شیطان هر لحظه بیشتر به شما طمع مى‏بندد.اکنون زمانى است که تجهیزات شیطان(وسایل غرور شیطانى)نیرو گرفته و فریب شیطان در همه جا گسترده شده و شکارش آماده است.نظر کن،هر جا مى‏خواهى از زندگى مردم را تماشا کن،آیا جز این است که یا نیازمندى مى‏بینى که با فقر خود دست و پنجه نرم مى‏کند و یا توانگرى کافر نعمت‏یا ممسکى که امساک حق خدا را وسیله ثروت اندوزى قرار داده است و یا سرکشى که گوشش به اندرز بدهکار نیست؟کجایند نیکان و شایستگان شما؟کجایند پارسایان شما در کار و کسب؟کجایند پرهیزکاران شما؟...

سکر نعمت
امیر المؤمنین در کلمات خود نکته‏اى را یاد مى‏کند که آن را«سکر نعمت‏»یعنى مستى ناشى از رفاه مى‏نامد که به دنبال خود«بلاى انتقام‏»را مى‏آورد.

در خطبه 151 مى‏فرماید:

ثم انکم معشر العرب اغراض بلایا قد اقتربت،فاتقوا سکرات النعمة و احذروا بوائق النقمة.

شما مردم عرب هدف مصائبى هستید که نزدیک است.همانا از«مستیهاى نعمت‏»بترسید و از بلاى انتقام بهراسید.

آنگاه على علیه السلام شرح مفصلى درباره عواقب متسلسل و متداوم این ناهنجاریها ذکر مى‏کند.در خطبه 185 آینده وخیمى را براى مسلمین پیشگویى مى‏کند،مى‏فرماید:

ذاک حیث تسکرون من غیر شراب بل من النعمة و النعیم.

آن در هنگامى است که شما مست مى‏گردید،اما نه از باده بلکه از نعمت و رفاه.

آرى،سرازیر شدن نعمتهاى بى‏حساب به سوى جهان اسلام و تقسیم غیر عادلانه ثروت و تبعیضهاى ناروا،جامعه اسلامى را دچار بیمارى مزمن‏«دنیا زدگى‏»و«رفاه زدگى‏»کرد.

على علیه السلام با این جریان که خطر عظیمى براى جهان اسلام بود و دنباله‏اش کشیده شده،مبارزه مى‏کرد و کسانى را که موجب پیدایش این درد مزمن شدند انتقاد مى‏کرد.خودش در زندگى شخصى و فردى،درست در جهت ضد آن زندگیها عمل مى‏کرد،هنگامى هم که به خلافت رسید،در صدر برنامه‏اش مبارزه با همین وضع بود.

وجهه عام سخن مولى
این مقدمه که گفته شد براى این است که وجهه خاص سخن امیر المؤمنین در مورد دنیا پرستى که متوجه یک پدیده مخصوص اجتماعى آن عصر بود روشن شود.

از این وجهه خاص که بگذریم،بدون شک وجهه‏اى عام نیز هست که اختصاص به آن عصر ندارد،شامل همی عصرها و همه مردم است و جزء اصول تعلیم و تربیت اسلامى است،منطقى است که از قرآن کریم سرچشمه گرفته و در کلمات رسول خدا و امیر المؤمنین و سایر ائمه اطهار و اکابر مسلمین تعقیب شده است.این منطق است که دقیقا باید روشن شود.ما در بحث‏خود بیشتر متوجه وجهه عام سخن امیر المؤمنین هستیم،وجهه‏اى که از آن وجهه همه مردم در همه زمانها مخاطب على هستند.