آنزان من ، شهرمن

موقعیت جغرافیایی
تالاب میانگران.                                                            

شهرستان ایذه در استان خوزستان، با پهنه اى حدود ۲۰ کیلومتر مربع، در دشتى بیضى شکل، در شمال شرقى استان خوزستان قرار دارد. این منطقه در ۳۱ درجه و ۵۰ دقیقه پهناى شمالى و ۴۹ درجه و ۵۲ دقیقه درازاى خاورى نسبت به گرینویچ و ارتفاعى معادل ۷۶۰ متر واقع شده است. (۱) مالمیر سابق (ایذه کنونى) در فاصله ۱۹۰ کیلومترى جنوب غربى اصفهان و ۱۲۵ کیلومترى شمال شرقى اهواز قرار گرفته است. ‏شهرستان ایذه بین استان چهار محال و بختیاری و استان کهگیلویه و بویر احمد و شهرستانهای مسجد سلیمان و رامهرمز قرار دارد. رود کارون در بخشی از شمال ایذه جاری است. رود کارون رودخانه زرد ، رود الا و رود فصلی هلایجان در توسعه کشاورزی این منطقه نقش مهمی دارند.‏میزان باران سالانه شهرستان ایذه بطور متوسط ۴۰۰ میلیمتر است که در فصل زمستان گاهی در ارتفاعات به صورت برف نازل می شود. متوسط درجه حرارت در شهرستان ایذه ۲۴ است . بواسطه شرایط آب وهوایی مطلوب در این منطقه حدود ۱۸۰٫۰۰۰ هکتار جنگل طبیعی وجود دارد که بزرگترین مناطق جنگلی خوزستان است. همچنین بعلت وجود مراتع به نسبت غنی در این شهرستان از زمانهای قدیم دامپروری از اهمیت خاصی برخواردار بوده است . این منطقه محل ییلاق ایل بختیاری است. شهرستان ایذه دارای یک بخش مهم به نام دهدز است که ۱۴ دهستان و ۱۰۸۵ آبادی را در بر می گیرد.


مردم
                                                                     
                                                                              مردم ایذه بختیاری اند

ساکنان ایذه از طوایف هپارتیپ یا هپیرتیپ بودند که ظاهراً همان قوم دلیر و شجاعى است که یونانیان از آنها با نام امردیان یا مردیان یاد کرده اند. هرودوت آنان را جزو طوایف بدوى ایران مى داند(۲) و دیودور سیسیلى(۳) از آنان به عنوان مردمى استقلال طلب یاد مى نماید.(۴) ساکنان ایذه از بختیارى با فرهنگ،زبان وموسیقی بختیاری محسوب مى شوند. جمعیت ایذه در سال ۱۳۶۲ خورشیدی ۱۷۷٫۸۲۲ نفر بوده است.علرغم آب وهوای مساعد،وجودپتانسیلهای طبیعی وتاریخی گردشگری نظیردشت سوسن،دریاچه سدایذه (کارون3)،اشکفت سلیمان،کول فره،خونگ اژدرودههاموردبکردیگرتاکنون طرح چشمگیری درخصوص این امربرای ایذه ومردمان دلاورآن اجرانشده است ونیازمندنگاه مسئولین میباشد. از جمله مشاهیر ایذه میتوان دکتر سید صفدر حسینی (وزیر پیشین اقتصاد وکار در دولت خاتمی)علیرضا دهقان (گوینده اخبار ورزشی و نماینده مردم این شهر در مجلس هشتم) ایمان مبعلی (فوتبالیست)بهروز جمشیدی (کاپیتان اسبق کشتی فرنگی کشور)دکتر علی نوذرپور(فعال اصلاحات و کاندیدای شورای شهر تهران) را نام برد.





نام ها

شهر ایذه از روزگار باستان تا امروز به

نامهاى                                                                                                      

ایزج، ایذه، ایگه، ایجهه، اریگ، ایج، ایدج الاهواز، مالمیر یا مال امیر خوانده شده است. کلمه ایذه برگرفته از واژه ایجه یا ایگه فارسى باستان به معنى مسکن و محل زندگى است.(۵) به علاوه به دلیل وجود زیج هاى بسیار در این ناحیه، این شهر به نام اریگ یا ایج خوانده مى شده است. به عقیده برخى از محققین این شهر در نیمه دوم هزاره دوم پیش از میلاد «انزان» نامیده مى شد و مرکز ایالت انزان بوده است. مى توان ایذه را تغییر شکل یافته انزان عیلامى نیز دانست.

1- ایدیده یا ایدیذ عیلامی

با توجه به اینکه تمدن عیلام در منطقه کوهستانی فعلی بختیاری قرار داشته است و شهر ایدیده از شهرهای مهم آن بوده است و ایدیذه به معنای شهر کنار آب آمده است و به دلیل قرار گرفتن ایذه کنونی در کنار تالاب شط (منگر) می توان گفت که ایدیده همان ایذه کنونی بوده است. شباهت میان حروف ایدیده با حروف ایذه نیز می تواند دلیل براین مدعا باشد.

2 - اوجا یا هوجا

اوجا یا هوجا که یونانیان این شهر را به این اسم می خوانند و مردم آنجا را اوجیا می گفتند .

3 - ایاپیر یا اجاپیر

ایاپیر یا اجاپیرکه از اسامی باستانی این شهر می باشد و در کتیبه های اشکفت سلمان نام ایذه آیاپیر یا آجاپیر آمده است.

4 - آنزان یا آنشان

آنزان یا آنشان به معنی دارنده فرآسمانی که این نام از نظر زمانی قبل از آن است که یونانیان این شهر را اوجا یا هوجا بخوانند.

از متون تاریخی چنین برمی آید که انشان یا انزان یکی از ایالت های مهم دولت عیلام بوده است و با توجه به گفته های یاقوت حمودی در معجم البلدان می توان به این نتیجه رسید که آنزان بر همین منطقه اطلاق می شده است زیرا این شهر در روزگار باستان از نواحی آباد بوده و اهمیتی بسزا داشته است و به همین دلیل آنزان که نام این شهر بوده است برتمام ایالت اطلاق شده است.

5 – ایزج یاایذج

اکثر مورخین در آثار خود این شهر را با نام ایزج ذکر کرده اند چنانکه ابن حوقل در صوره الارض ابودلف در سفرنامه، مقدسی در احسن التقاسیم حمدالله مستوفی در نزهه القلوب از این شهر با نام ایزج یاد کرده اند.

اصطخری در مسالک و الممالک از ایزج اسم برده و این شهر را جزو خوزستان دانسته است و قزوینی در آثار البلاد به ایزج اشاره نموده و حدود جفرافیایی و آثار تاریخی آن را ذکر نموده است. طبری در تاریخ الرسل و الملوک و ابن ایثر در تاریخ کامل این شهر را با نام ایزج ذکر نموده اند.

مولف معجم البلدان نیز از عظمت منطقه بختیاری در روزگار سلوکیان سخن گفته و معتقد است که یونانی ها در این خاک آبادی هایی ساخته بودند . در دوره ساسانیان از احداث و توسعه راه ها در منطقه سخن به میان آمده است. عده ای از مورخین برخی ایل راه های فعلی بختیاری را یادگار آن دوران دانسته اند. حافظ گرانقدرنیزازایذج یاایزج درغزل شماره390دیوان خود چنین یادمیکند: بعدازاین نشکفت اگربانکهت خلق خوشت**خیزدازصحرای ایذج نافه مشک ختن


پیشینه تاریخی

از آثار به دست آمده ایذه از جمله نگاره ها و نقش برجسته هاى عیلامى (اولین حجارى هاى ایران باستان قبل از هخامنشیان)، مى توان نتیجه گرفت که آنجا مرکز مهمى در زمان عیلامى ها بوده است. این آثار به دو دسته آثار عیلام قدیم و نو تقسیم مى شود که به شرح زیر مى باشند: ۱) دوره عیلام قدیم: این دوره به سلسله سیمشکى متعلق است که چندین بار توسط حاکم اور نابود گشت.(۷) آثار باقى مانده از این دوره به شرح ذیل است: الف) نقش برجسته شاهسوار: شاهسوار جایگاهى باستانى در حومه ایذه است که در آن آثار باستانى از جمله نقش برجسته اى متعلق به دوره عیلام قدیم (قرن ۲۰ ق. م.) واقع شده است. این نقش برجسته به احتمال زیاد نمایانگر صحنه بار عام یک پادشاه یا ابراز بندگى در مقابل یک خدا است. ب) نقش برجسته خونگ اژدر: این جایگاه به خونگ نوروزى نیز معروف است و در نزدیکى دریاچه میانگران (۱۲ کیلومترى شمال ایذه) واقع شده است که نقش برجسته هاى آن مانند شاهسوار حجارى شده است. ۲) دوره عیلام نو: ایذه در دوره عیلام نو «آیاپیر» نامیده مى شده است و پادشاهان آن به صورت مستقل زیر نظر سوخالماهو وزیر اعظم عیلام حکومت مى نمودند. حکومت عیلام در این دوران به صورت اتحادیه اى بود و متشکل از تعدادى حکومتهاى محلى مستقل اداره مى شد.(۸) آثار این دوره عبارتند از: الف) کول فره (کول فرح): کول فره برسى دره مانند در کوههاى اطراف دشت، واقع در ۷ کیلومترى شمال شرقى ایذه است که در عصر عیلام نو به عنوان نیایشگاهى باز مورد استفاده قرار مى گرفته است. در این شکاف ۶ نقش برجسته به همراه نوشتارهاى عیلامى (میخى) اطلاعات تاریخى ارزشمندى را در اختیار مى گذارند. بیشتر این نقش برجسته ها مراسم مذهبى یا میهمانى هاى هانى شاه، پسر تاهى هى (تاخى هى) حاکم دست نشانده آیاپیر از طرف شوتروک ناهونته را یادآور مى نمایند. از نکات جالب توجه این نقش برجسته ها مى توان به آداب و رسوم امور مذهبى عیلام اشاره نمود که در آن کاهنان در حال قربانى کردن حیوانات و نوازندگان در حال نواختن موسیقى و مردم یا بزرگان داراى حالتى خاص (شاید حالت خلسه) در نیایش و حمل خدایان مى باشند.(۹) ب) اشکفت سلمان: تنگه اى در کوه الهک واقع در شمال غربى ایذه است. در این تنگه چهار نقش برجسته وجود دارد که تمامى آنها به هانى تعلق دارند که بیشتر به خانواده سلطنتى و خدایان اشاره نموده است. در این جایگاه باستانى روزگارى نیایشگاه «تاریشا» وجود داشته است. براساس نظریه برخى مستشرقین و محققین در دوره هخامنشیان به ایذه، اینزان مى گفتند(۱۰) که از مراکز مهم مذهبى و سیاسى آن دوره به حساب مى آمده است.

براساس برخى روایات تاریخى، اسکندر پس از ورود به ایران و توقف در همدان به خاطر مرگ هفس تیون سردار جوان خود سخت آشفته شد و دستور داد که یالهاى اسب و قاطرها را بچینند و کنگره هاى برج و باروها را برافکنند. سپس غیب گوى وى از طرف ژوپى تر، هفس تیون را نیم خدایى نامید و براى آمرزش وى قربانى طلب کرد. بالاخره اسکندر براى اینکه در جنگ تسلى بیابد، به مملکت کوسى ها رفته و پس از مطیع کردن آنها شکار انسان ترتیب داد و امر نمود تفاوتى بین مرد و زن، بزرگ و کوچک نگذاشته و همه را بکشند و این قصابى وحشت انگیز را قربانى دفن هفس تیون نامید. این حادثه در کوههاى بختیارى در ایذه اتفاق افتاد.(۱۱) از این دوران و سپس از دوران پارتى چندین مجسمه و چند نقش برجسته و... باقى مانده است. از این زمان به بعد، ایذه مستقل اداره و به نام الیمائید خوانده مى شد. آثار این دوره عبارتند از: الف) خونگ یارعلى وند: در این جایگاه باستانى که در ۳ کیلومترى خونگ اژدر واقع شده است، نقش برجسته اى شامل دو فرد الیمایى در یک مراسم آیینى وجود دارد. ب) خونگ کمال وند: این جایگاه باستانى در ۴ کیلومترى شمال خونگ یار على وند واقع شده و داراى نقش برجسته اى به همراه کتیبه اى الیمایى است. ج) خونگ اژدر (۲): (۱۴۲ ق. م) درست پشت تخته سنگى که نقش برجسته عیلام قدیم قرار داشت، نقش برجسته اى متعلق به زمان پارتى ها قرار دارد که مهرداد دوم شاه اشکانى را به همراه افراد بلندپایه الیمایى نشان مى دهد. د) قلعه کژدمک: در ارتفاعات خونگ اژدر قلعه اى از لاشه سنگ و ساروج و خشت با تاقهاى هلالى و سنگى واقع شده که در این ناحیه به «قلعه کژدمک» معروف است. این قلعه احتمالاً در زمان اردشیر ساسانى متروک شده است. ایذه در دوره ساسانى نیز از شهرهاى آباد و پرجمعیت به شمار مى رفت و آتشکده آن تا زمان هارون الرشید برقرار بوده است.(۱۲) از روزگار خلافت عمر بن الخطاب، واژه ایذه عربى شد و آن را ایذج خواندند. اولین رویارویى این مردم استقلال طلب تاریخ ایران با مسلمانان در سال ۱۷ هـ . ق (۶۳۸ م) رخ داد. در این واقعه نعمان بن مقرن مزنى، سردار عرب به خوزستان آمد و پس از گشودن رامهرمز، به ایذه رفت و با شیرویه حکمران آنجا صلح نمود و شهر تسلیم شد.(۱۳) در سال ۲۲ هـ . ق اولین درآمد حاصل از خراج ایذه و رامهرمز به حکومت بصره تخصیص یافت. در سال ۲۹ هـ . ق مردم ایذه در برابر ابوموسى اشعرى حاکم بصره سر به شورش برداشتند، ولى کارى از پیش نبردند.(۱۴) شهر ایذه در زمان خلفاى عباسى، کرسى ولایت بود و «ایذج الاهواز» خوانده مى شد، تا با محلى دیگر به همین نام در نزدیکى سمرقند اشتباه نشود.(۱۵) این شهر در سده ۶ هـ . ق، در دوران مغول، مرکز حکومت اتابکان لرستان یا امراى فضلویه بود که از ۵۵۰ هـ . ق توسط ابوطاهر در سرزمین لر بزرگ و بخشى از خوزستان حکومت مى کردند(۱۶) و براى نخستین بار آنان بودند که ایذه را مالمیر یا مال امیر (ملک امیر) نامیدند.(۱۷) نخستین بار ابن بطوطه در نیمه نخست سده ۸ هـ . ق آن را به صورت مال امیر در سفرنامه خود آورده است: «از تستر (شوشتر) حرکت کردیم. سه روز از کوههاى بلند راه مى رفتیم تا به شهر ایذه رسیدیم، ایذه را مال الامیر نیز مى نامند.»(۱۸) آثار دوره اتابکان لر بنایى از لاشه سنگ است که در اشکفت سلمان پس از حفارى نمایان شد. پس از برافتادن حکومت اتابکان در ۸۵۷ هـ . ق ایذه رو به خرابى گذارد و ساکنان آن به کوچروى روى آوردند.(۱۹) همچنین آثار دوره ایلخانى و مغول از جایگاه باستانى به نام تاق طویله به صورت بنایى سنگى ـ گچى با آثار گچبرى و کاشى کارى در شهر کنونى ایذه به دست آمده است. از دوره صفویه گورستانى با شیرهاى سنگى در شاهسوار وجود دارد که البته تا دوره قاجار هم از آن استفاده مى کردند. واژه باستانى ایذه در سده هاى اخیر به کلى فراموش شده بود تا این که در زمان پهلوى اول، بار دگر زنده شد و در تیرماه ۱۳۱۴ هـ . ش، از سوى فرهنگستان ایران به نام پیشین خود، ایذه نامگذارى شد.(۲۰)

در غزل شماره ۳۹۰ دیوان حافظ نام ایذه (که آنموقع به ایذج مشهور بود) آمده است :

بعد از این نشکفت اگر با نکهت خلق خوشت | خیزد از صحراى ایذج نافه مشک ختن***اوج شکوفایی تاریخ معاصرایذه مربوط به دوران مشروطیت میباشد،درعصرمشروطه مردم ایذه نیزمانندسایرروشنفکران ودلیران بختیاری فتوای روحانیت رالبیک گفتندوعلیه استبدادصغیرقاجاربه فرماندهی سرداراسعدبختیاری(فاتح ملی)قیام کردندوظفرمندانه اصفهان وتهران رافتح نمودند. البته نقش مردم ایذه درملی شدن صنعت نفت و مقابله بااستعمارانگلیس درنفوذبه مناطق بختیاری،مبارزه باطاغوت وشرکت درهشت سال دفاع مقدس استوار همچون شیرهای سنگی مثال زدنی است.

عروج یاشوسن به گفته بعضی مورخان همان محل قصر شوسن مذکور در تورات است که در ایذج بوده. لایارد ، عالم انگلیسی مدتی از عمر خود را در ایذه گذرانید.

۱۴ مورد اثار باستانی مربوط به سلسله های ماقبل میلاد در ان وجود دارد از جمله ایلامیها .از دیگر اثار معروفباستانی این شهرستان می توان اشکفت سلمان و کول فرح و خنگ اژدر یا روستای شمی و... نام برد لازم به ذکر است که مجسمه ایاپیر از روستای شمی در اورده شده است . میان اصفهان و اهواز پل ایذج قرار دارد این پل از شگفتی‌های قابل توجه جهان است, زیرا با سنگ بر روی بستر رودخانه‌ای خشک و بسیار عمیقی بنا شده‌است. در ایذج زلزله بسیار روی می‌دهد. درآنجا معدن‌های زیر زمینی زیاد است. در این محل , یک قسم گیاه شور (قاقلی) می‌روید که عصارهٔ آن برای معالجه نقرس مفید است. در ایذج آتشکده‌ای قرار داشته‌است که تا زمان هارون الرشید فروزان بوده‌است. بردگوریهای موجوددرکوههای ایذه وبختیاری نیزحکایت اززرتشتیان ایران باستان دارد. شیرهای سنگی نیز ازآثارباستانی ایذه وبختیاریها است که درجای جای ایذه وبختیاری استوارند.